معرفی وبلاگ
اينجا قراره در مورد مطالبي كه مي بينم و مي شنوم و فكر مي كنم بنويسم!
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 261126
تعداد نوشته ها : 61
تعداد نظرات : 83
پیج رنک گوگل وصیت شهدا ذکر روزهای هفته اوقات شرعی
تفکرگاه
Rss
طراح قالب
GraphistThem220

نمی‌دونم مظلومانه‌ترین نگاهی که تا حالا دیدید از کی بوده و برای چی!

ولی من تازگی یه نگاه دیدم تو اوج مظلومیت! نگاهی که بی‌نهایت حرف داشت توی خودش! و من واقعا تاب نیاوردم نگاهش رو!

نگاه یک پیرزن که زمانی تو اوج جوانی و زیبایی و قدرت بوده و حالا تو اوج ناتوانی و ضعفوقتی چشم تو چشمش می‌شی، یک دنیا غربت رو حس می‌کنی و یک دنیا...نمی‌دونم، اصلا نمی‌شه تفسیرش کرد.


عکس تزیینیه؛ ولی خیلی شباهت داره

نگاه مادربزرگ پیرم، که به شدت ناتوون شده و ضعیف و مظلوم. هر از گاهی فراموشی باعث می‌شه حتی دخترای خودش رو هم نشناسه. این دفعه که دیدمش، منو، حتی پسر من رو هم می‌شناخت؛ ولی سری قبل، چند وقت پیش، تو زمان تقریبا 30 سال پیش داشت زندگی می‌کرد و همش دم می‌زد از پسر شهیدش، با وجودی که مادر من و خاله‌ی من رو که دختراش بودن رو نمی‌شناخت، همش یاد می‌کرد از پسرش و می‌گفت اومدن گفتن شهید شد و همش تعریف می‌کرد از خوبی‌هاش و گریه می‌کرد.

نکته‌ی جالب اینه که تو کل مدت این دوران مریضی، پدر من رو که دامادش هست،هر سری که دید می‌شناخت و با اسم صداش می‌کرد؛ یعنی وقتی که دخترش رو نمی‌شناخت، شوهر دخترش رو می‌شناخت!؛نمی‌دونم چرا، ولی شاید به خاطر لباس پیغمبر و عمامه‌ی سیاهش بود، شاید! چون هر سری اظهار ارادت هم می‌کنه به بابام!

___________

نمی‌دونم حکمت این دعا چیه که می‌گن«الهی پیر شی یا 120 ساله شی»؛ آخه اون سن یعنی ناتوانی شدید و اذیت شدن‌های فراوان

نمی‌دونم درسته یا نه ولی من اصلا دوست ندارم عمر خیلی طولانی همراه با ناتوانی داشته باشم. عمر آدم کوتاه هم باشه، ولی مفید باشه و آدم توانایی داشته باشه... البته خودم همیشه این‌طور دعا می‌کنم که« ایشاللا عمر با عزت داشته باشی»

دسته ها : درددل
1393/8/19 11:42

و اما اسلام و بحث نام‌گذاري:

اسلام تاكيد داره كه والدين حتي قبل از اين‌كه فرزند قدم به دنيا بذاره، براش اسم انتخاب كنن و حتي تو دوران جنيني او رو با اسمش صدا بزنن، حالا اين‌كه اين با اسم صدا زدن در دوران جنيني چه اثراتي داره، علم امروز، جديدا به برخي از اون‌ها پي برده و به اين رفتار تاكيد داره، ولي تو يه حديث داريم كه در قيامت هر كسي با اسم خودش صدا زده مي‌شه و در نتيجه اسامي خوب، براي صاحبانشون سودمند خواهند بود و تو يه حديث ديگه هم داريم كه امام علي عليه‌السلام مي‌فرمايد:«فرزند خويش را پيش از تولد نامگذاري كنيد. هرگاه نمي دانيد پسر است يا دختر ، آنان را به تناسب مرد و زن بودن ، نامگذاري كنيد چرا كه مردم در هنگامه ي قيامت به نام هاي خويش خوانده مي شوند و فرزندي كه سقط شده باشد و نامي براي او تعيين نكرده باشند ، در روز قيامت از پدر مؤاخذه خواهد كرد» و در احاديث توصيه شده، اگه تا تولد هم فرزند رو نام‌گذاري نكرديد، تا روز هفتم نام نيكي براش انتخاب كنيد و البته باز در احاديث توصيه شده كه فرزندانتون رو تا 7 روز اگر پسر هستن، با نام «محمد» و اگر دختر هستن با نام «فاطمه» صدا بزنيد. حالا اين‌كه اين 7 روز به اين شكل صدا زدن چه تاثيراتي بر روح و روان و حتي جسم بچه داره، فعلا كه علم قاصر بوده و خدا مي‌دونه و بس! اصلا نام اهل‌بيت بر فرزندان گذاشتن از مصاديق تولي و تبريه و برخي اسم رو شعاري مي‌دونن كه به كرات تكرار مي‌شه و اثرات شگرفي هم بر خود فرد و هم بر بقيه كه اون اسم رو مي‌شنون، داره.

پيامبر اكرم صلي‌الله عليه و آله در حديثي مي‌فرمايد كه«اگر كسي 4 فرزند داشته باشه و يكي از اون‌ها رو به اسم من نام نگذاشته باشه، بر من جفا كرده» و در جاي ديگر توصيه كردن كه« بچه‌هاتونو با اسم پيامبران نام‌گذاري كنيد و اسامي عبدالله و عبدالرحمن، از بهترين نام‌ها هستند» و باز تو يه جاي ديگه فرمودند:« هيچ سفره‌اي گسترده نشده كه كسي با يكي از اسامي محمد و يا احمد بر آن نشسته باشه،مگه اين‌كه اون منزل در هر روز 2 بار مورد تقديس واقع بشه»

1393/5/31 9:45

فكر مي‌كنم اين حديث رو اكثر ماها شنيديم كه« حق فرزند بر پدر اينه كه ايم خوب براش انتخاب كنه». حالا من امروز مي‌خوام در مورد اسماي خوب و كلا نامگذاري يه مطلب بذارم.

اين بحث از چند منظر قابل بررسيه؛ يكي از منظر ديني، يكي از منظر روان‌شناسي و بعدي هم از نظر اجتماعي.

در كل، اسم هر شخصي تو شخصيتِ او تاثير فراوان و انكارناپذيري داره و علم روان‌شناسي امروز هم، با بررسي اين تاثيرات به نتايج جالبي رسيده و  بيان مي‌كنه بين شخصيت افراد و اسم اون‌ها، نوعي ارتباط ايجاد مي‌شه و اسم خوب مي‌تونه انگيزه كارهاي خوب و گرايش به سمت الگوهاي خوب رو در او ايجاد كنه و برعكس، اسامي تحقيرآميز و نكوهيده، مي‌تونه منجر به گرايش‌هاي منفي، انزوا و انتقام و پرخاش‌گري بشه.

طبق تحقيقات علمي، بچه‌ها از حدود 2 تا 3 سالگي، اسم خودشونو تشخيص مي‌دن و تو اين سن، از كلمات« من، به من و مال من» بيشسترين ميزان استفاده رو مي‌كنن و از همين سن، اسمشون يك وجه تمايز بين اون‌ها و ديگران براشون شناخته مي‌شه و اصلا جواب كودك به اسمش(هويتش) از اولين عكس‌العمل‌هاي هر كودكيه، چرا كه كودك بيشتر از هر كلمه‌اي اسمِ خودش رو مي‌شنوه. به همين دليل نام اون‌ها نقش تعيين‌كننده‌اي براي كسب هويت و شخصيتشون ايفا مي‌كنه و باز هم طبق نظر روان‌شناسا، دستگاه گيرنده‌ي صوتي كودك به شدت حساسه و هر صدايي مي‌تونه تاثير ويژه‌اي بر اون داشته باشه و بر ساختار شخصيتي او و زندگي آينده‌اش تاثير مي‌ذاره؛ دقيقا مثل اذاني كه در گوش كودك خونده مي‌شه؛ هر اسم و واژه‌اي هم يه فركانس خاص داره و گاهي مي‌تونه انرژي مثبت داشته باشه و گاهي برعكس داراي انرژي منفي باشه و سلول‌هاي مغزي كودك رو تحريك كنه و الگوي ذهني فرد رو بسازه. از نظر تربيتي نيز اسم نيكو و زيبا مي‌تونه تاثيراتي بر هورمون‌هاي بدن داشته باشه و احساس رضايت‌مندي و لذت و در نهايت آرامش رو به فرد القا كنه و هم‌چنين تو برقراري ارتباط موثر با ديگران اثرگذار باشه و باعث مي‌شه كه ديگران هم با ديد مثبت‌تري به فرد نگاه كنند.

1393/5/31 9:42
يه سري اختلافا و انتقادا و تذكرها، گاهي خيلي حال آدم رو مي‌گيره، خيلي! پريشب كه جاتون خالي جمكران بودم و با امام زمان خلوت كرده بودم، خيلي دلم گرفته بود و خيلي ناراحت بودم و واقعا مونده بودم كه خب وظيفه‌ي من چيه و چي كار بايد بكنم كه اين كدورت‌ها و ناراحتي‌ها پيش نياد.بعد از جمكران، شب تا ديروقت با همسرم راجع به ناراحتي‌هايي كه بين ما و كساي ديگه‌اي پيش اومده بود، صحبت كرديم، گرچه خيلي آروم‌تر شده بودم ولي بازم ته دلم ناراحتي شديدي داشتم و بيشتر خودم رو مي‌ديدم در برابر خدا و امام زمان و در مورد وظيفه و مسئوليتم گيج بودم و مستاصل. امروز صبح، بعد نماز كلي فكرم مشغول بود و ذهنم درگير، ولي بعد كه خوابيدم شايد مدت 3 يا چهار ساعت يه خواب خيلي خيلي ويژه ديدم كه خيلي حالم رو خوش كرد، بيش از حد! الان واقعا سرمستم و خوش و حتي يه لحظه خنده از لبم محو نمي‌شه. آخه واقعا خوابم خيلي ويژه بود.يه مهمون ويژه اختصاصي داشتم و تمام مدت با هم حرف زديم، مهمون خيلي خيلي ويژه بود و باعث شد حال من صد و هشتاد درجه، اصلا هزار درجه عوض بشه.
خيلي حس خوبيه اين مدل رفع ناراحتي، مگه نه؟!
دسته ها : درددل
1393/5/16 10:29

نمي دونم چرا فونتاي وبلاگم به هم ريخته و هر كاري مي‌كنم درست نمي‌شه! هر كدوم يه رنگ و يه سايز و ...

به قول بعضي‌ها مملكته ما داريم!!! 

دسته ها :
1393/2/31 6:36

يه آزمون خيلي مهم آخر فروردين داشتم كه متاسفانه قبول نشدم توش:(

نمره منفيم انگار خيلي بود و همين باعث شده بود نتيجه بد باشه:(

ولي اطلاعيه زدن تازه، كه يه آزمون تكميل ظرفيت برگزار مي‌كنن.

خيلي خيلي خوشحالم! ديديد شب امتحان يا روز قبل امتحان وقتي خبر مي‌دن امتحان يه روز ديرتر يا حتي 2 ساعت ديرتر برگزار مي‌شه، آدم انگار داره بال درمي‌آره! الان من اون‌طوري‌ام! اصلا آدم چقدر شب امتحان آرزو مي‌كنه يه فرصت ديگه بگيره و اين كم‌كاري و خوب درس نخوندنشو جبران كنه و قول مي‌ده از اين به بعد ديگه خوب درس بخونه، الان همه‌ي اينا منم!!!

خدايا كمكم كن واقعا اين دفعه خيلي عالي بخونم و نتيجه‌ام هم خيلي عالي بشه.

خداجونم، يك دنيا ممنونتم از اين فرصت دوباره!

__________

دل‌نوشت: راستي ياد اون آيه‌اي افتادم كه مي‌گه اون دنيا بعضي‌ها  موقع حساب كتاب كه مي‌شه آرزو مي‌كنن كه فقط يه فرصت، حتي يه فرصتِ كوچولو بهشون داده بشه تا همه چيو جبران كنن:( ... (البته بماند كه تو بقيه‌ي آيه خدا فرموده كه ديگه وقت هيچ‌مدل فرصت دادني نيست:( خدايا برا اون دنيا هم ...)

امام علي عليه‌السلام در در توصيف ويژگي‌هاي حقٰ اشاره كرده‌اند كه:
اهل حق هرگز از اين‌كه تذكري به آن‌ها داده شودٰ ناراحت نمي‌شوند و اگر كسي از عرضه داشتن حق بر او ناراحت مي‌شودٰ از عمل به حق به طريق اولي روي‌گردان است.
ـــــــــــــــــــــ
دل‌نوشت: واقعا يه خورده فكر كنيم ببينيم ما چقدر اين‌طوري هستيم؟! و لج‌بازي‌ها و سرسختي‌مون در پذيرش تذكر و انتقاد افراد مختلف چقدره:(
1393/2/18 5:58

استادی تعریف می‌:رد، سر یک کلاس 40 نفره از خانم‌ها، پرسیدم چند نفرتون هست که تا حالا 10 تا کتاب در مورد تربیت بچه مطالعه کرده باشه. متاسفانه هیچ موردی یافت نشد!! و ناچار پشت سر هم تعداد کتاب رو کم کردم و وقتی به چهار پنج کتاب رسیدم، یک نفری دست بالا برد و وقتی به یک کتاب رسیدم، چند دست دیگر هم بالا رفت!

و تاسف‌بارتر این‌که، وقتی تو همین کلاس از بانوان پرسید که چند نفر از شما روزانه به دیدن یک فیلم و یا سریال بسنده می‌کنید؟ متاسفانه، هیچ دستی بالا نرفتL

و باز وقتی همین استاد در کلاس از این بانوان پرسید که چند نفر از شما تحت تاثیر یک فیلم و سریال، دارای یک رفتار مثبت شده‌اید و یا یک رفتار منفی را ترک کرده‌اید؟ هیچ دستی بالا نرفت.

واقعا خیلی تاسف‌باره‌ها!برای فیلم و سریالی که حتی تو خود ما تغییر رفتاری ایجاد نمی‌کنه، همه وقت داریم؛ ولی برای مطالعه کتاب‌هایی که نه تنها برای خودمون و فرزندان و خانواده‌‌مون اثرات عالی داره، بلکه برای نسلمون هم اثرات خوبی داره، هیچ فرصتی نداریم و هیچ زمانی اختصاص نمی‌دیم.

واقعا جور دیگر باید زیست...

استادی تعریف می‌:رد، سر یک کلاس 40 نفره از خانم‌ها، پرسیدم چند نفرتون هست که تا حالا 10 تا کتاب در مورد تربیت بچه مطالعه کرده باشه. متاسفانه هیچ موردی یافت نشد!! و ناچار پشت سر هم تعداد کتاب رو کم کردم و وقتی به چهار پنج کتاب رسیدم، یک نفری دست بالا برد و وقتی به یک کتاب رسیدم، چند دست دیگر هم بالا رفت!

و تاسف‌بارتر این‌که، وقتی تو همین کلاس از بانوان پرسید که چند نفر از شما روزانه به دیدن یک فیلم و یا سریال بسنده می‌کنید؟ متاسفانه، هیچ دستی بالا نرفتL

و باز وقتی همین استاد در کلاس از این بانوان پرسید که چند نفر از شما تحت تاثیر یک فیلم و سریال، دارای یک رفتار مثبت شده‌اید و یا یک رفتار منفی را ترک کرده‌اید؟ هیچ دستی بالا نرفت.

واقعا خیلی تاسف‌باره‌ها!برای فیلم و سریالی که حتی تو خود ما تغییر رفتاری ایجاد نمی‌کنه، همه وقت داریم؛ ولی برای مطالعه کتاب‌هایی که نه تنها برای خودمون و فرزندان و خانواده‌‌مون اثرات عالی داره، بلکه برای نسلمون هم اثرات خوبی داره، هیچ فرصتی نداریم و هیچ زمانی اختصاص نمی‌دیم.

واقعا جور دیگر باید زیست...

  •      روز پرستار، سالروز ولادت حضرت زينب است؛ اين هشدار به زنان ماست: نقش خودتان را پيدا كنيد. عظمت زن بودن را در آميختن حجب و حيا و عفاف زنانه با عزت مسلمانانه و مؤمنانه، درك كنيد. زن مسلمان ما اين‌جور است.
  •  زينب (سلام اللَّه عليها)، هم در حركت به سمت كربلا، همراه امام حسين؛ هم در حادثه‌ى روز عاشورا، آن سختى‌ها و آن محنت‌ها؛ هم در حادثه‌ى بعد از شهادت حسين‌بن‌على (عليه‌السّلام)، بى‌سرپناهى اين مجموعه‌ى به جا مانده‌ى كودك و زن، به عنوان يك ولىّ الهى آنچنان درخشيد كه نظير او را نمي‌شود پيدا كرد؛ در طول تاريخ نمي‌شود نظيرى براى اين پيدا كرد. بعد هم در حوادث پى‌درپى، در دوران اسارت زينب، در كوفه، در شام، تا اين روزها كه روز پايان آن حوادث است و شروع يك سرآغاز ديگرى است براى حركت اسلامى و پيشرفت تفكر اسلامى و پيش بردن جامعه‌ى اسلامى. براى خاطر همين مجاهدت بزرگ، زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) در نزد خداوند متعال يك مقامى يافته است كه براى ما قابل توصيف نيست.
  •  يك مقايسه‌ى كوتاه بين زينب كبرى و بين همسر فرعون، عظمت مقام زينب كبرى را نشان مي‌دهد. در قرآن كريم، زن فرعون نمونه‌ى ايمان شناخته شده است، براى مرد و زن در طول زمان تا آخر دنيا. آن وقت مقايسه كنيد زن فرعون را كه به موسى ايمان آورده بود و دلبسته‌ى آن هدايتى شده بود كه موسى عرضه ميكرد، وقتى در زير فشار شكنجه‌ى فرعونى قرار گرفت، كه با همان شكنجه هم - طبق نقل تواريخ و روايات - از دنيا رفت، شكنجه‌ى جسمانى او، او را به فغان آورد: «اذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتا فى الجّنة و نجّنى من فرعون و عمله»؛ از خداى متعال درخواست كرد كه پروردگارا! براى من در بهشت خانه‌اى بنا كن. در واقع، طلب مرگ مي‌كرد؛ مي‌خواست كه از دنيا برود. «و نجّنى من فرعون و عمله»؛ من را از دست فرعون و عمل گمراه‌كننده‌ى فرعون نجات بده. در حالى كه جناب آسيه - همسر فرعون - مشكلش، شكنجه‌اش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانى بود؛ مثل حضرت زينب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زيادى از نزديكان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربان‌گاه نرفته بودند. اين رنج‌هاى روحى كه براى زينب كبرى پيش آمد، اين‌ها براى جناب آسيه - همسر فرعون - پيش نيامده بود. در روز عاشورا زينب كبرى اين همه عزيزان را در مقابل چشم خود ديد كه به قربان‌گاه رفته‌اند و شهيد شده‌اند: حسين‌بن‌على (عليه‌السّلام) - سيدالشهداء - را ديد، عباس را ديد، على‌اكبر را ديد، قاسم را ديد، فرزندان خودش را ديد، ديگرِ برادران را ديد. بعد از شهادت، آن همه محنتها را ديد: تهاجم دشمن را، هتك احترام را، مسئوليت حفظ كودكان را، زنان را. عظمت اين مصيبت‌ها را مگر ميشود مقايسه كرد با مصائب جسمانى؟ اما در مقابل همه‌ى اين مصائب، زينب به پروردگار عالم عرض نكرد: «ربّ نجّنى»؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. در روز عاشورا عرض كرد: پروردگارا! از ما قبول كن. بدن پاره پاره‌ى برادرش در مقابل دست، در مقابل چشم؛ دل به سمت پروردگار عالم، عرض ميكند: پروردگارا! اين قربانى را از ما قبول كن. وقتى از او سؤال ميشود كه چگونه ديدى؟ ميفرمايد: «ما رأيت الّا جميلا». اين همه مصيبت در چشم زينب كبرى زيباست؛ چون از سوى خداست، چون براى اوست، چون در راه اوست، در راه اعلاى كلمه‌ى اوست. ببينيد اين مقام، مقام چنين صدرى، چنين دلدادگى نسبت به حق و حقيقت، چقدر متفاوت است با آن مقامى كه قرآن كريم از جناب آسيه نقل مي‌كند. اين، عظمت مقام زينب را نشان مي‌دهد. كار براى خدا اين‌جور است. لذا نام زينب و كار زينب امروز الگوست و در دنيا ماندگار است. بقاى دين اسلام، بقاى راه خدا، ادامه‌ى پيمودن اين راه به وسيله‌ى بندگان خدا، متكى شده است، مدد و نيرو گرفته است از كارى كه حسين‌بن‌على (عليه‌السّلام) كرد و كارى كه زينب كبرى كرد. يعنى آن  صبر عظيم، آن ايستادگى، آن تحمل مصائب و مشكلات موجب شد كه امروز شما مى‌بينيد ارزش‌هاى دينى در دنيا، ارزشهاى رائج است. همه‌ى اين ارزش‌هاى انسانى كه در مكاتب گوناگون، مطبق با وجدان بشرى است، ارزش‌هائى است كه از دين برخاسته است؛ اينها را دين تحويل داده است. كار براى خدا خاصيتش اين است.
  • حماسه‌اى كه بى‌بى زينب كبرى (سلام الله عليها) به‌وجود آورد، احياكننده و نگه‌دارنده‌ى حماسه‌ى عاشورا شد. عظمت كار زينب كبرى (عليهاالسّلام) را نميشود در مقايسه‌ى با بقيّه‌ى حوادث بزرگ تاريخ سنجيد؛ بايد آن را در مقايسه‌ى با خود حادثه‌ى عاشورا سنجيد؛ و انصافاً اين دو عِدل يكديگرند.

اين انسان باعظمت، اين بانوى بزرگ اسلام بلكه بشريّت، توانست در مقابل كوه سنگين مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگه‌دارد؛ حتّى لرزشى هم در صداى اين بانوى بزرگ از اين‌همه حادثه پديد نيامد؛ هم در مواجهه‌ى با دشمنان، هم در مواجهه‌ى با مصيبت و حوادث تلخ، مثل يك قلّه‌ى سرافراز استوارى ايستاد؛ درس شد، الگو شد، پيشوا شد، پيشرو شد.

  • در بازار كوفه، در حال اسارت، آن خطبه‌ى شگفت‌آور را ايراد كرد: «يا اَهلَ‌الكوفَةِ يا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبكونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُكُم كَمَثَلِ التِى نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنكاثاً» تا آخر؛ لفظ مثل پولادْ محكم، معنا مثل آبِ روان تا اعماق جانها مى‌نشيند. در آن‌چنان وضعيّتى زينب كبرى مثل خود اميرالمؤمنين حرف زد؛ تكان داد دلها را، جانها را و تاريخ را؛ اين سخن ماند در تاريخ؛ اين در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابن‌زياد در كوفه، هم چند هفته بعد در مقابل يزيد در شام، با آن‌چنان قدرتى سخن گفت كه، هم دشمن را تحقير كرد، هم سختى‌هايى را كه دشمن تحميل كرده بود، تحقير كرد. شما مي‌خواهيد خاندان پيغمبر را به خيال باطل خودتان مغلوب كنيد، منكوب كنيد، ذليل كنيد؟ لِلهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنين. مجسّمه‌ى عزّت است زينب كبرى، همچنان‌كه حسين بن على (عليه‌السّلام) در كربلا، در روز عاشورا مجسّمه‌ى عزّت بود. نگاه او به حوادث با نگاه ديگران فرق دارد؛ [ با] آن‌همه مصيبت، وقتى دشمن مي‌خواهد او را شماتت كند، مي‌گويد: ما رَاَيتُ اِلّا جَميلاً؛ آنچه ديدم زيبا بود؛ شهادت بود، داغ بود، امّا در راه خدا بود، براى حفظ اسلام بود، ايجاد يك جريانى بود در طول تاريخ تا امّت اسلام بفهمند كه چه‌كار بايد بكنند، چگونه بايد حركت كنند، چگونه بايد بايستند.
  •   اين كارِ بزرگِ حماسه‌ى زينبى است؛ اين عزّتِ ولىّ خدا است. زينب كبرى از اولياءالله است؛ عزّت او عزّت اسلام است؛ اسلام را عزيز كرد، قرآن را عزيز كرد. ما البتّه آن بلندپروازى را نداريم، آن همّت را نداريم كه بخواهيم بگوييم رفتار اين بانوى بزرگ الگوى ما است؛ ما كوچك‌تر از اين حرفها هستيم؛ امّا بايد به‌هرحال حركت ما در جهت حركت زينبى باشد؛ بايد همّت ما، عزّت اسلام و عزّت جامعه‌ى اسلامى و عزّت انسان باشد؛ همان‌كه خداى متعال با احكام دينى و شرايعِ بر پيغمبران، مقرّر فرموده است.
  • يكى از عوامل مولّد اين روحيّه و اين صبر در زينب كبرى (سلام الله عليها) و در ديگر اولياءاللّهى كه اين‌جور حركت كردند، صدق است؛ صادقانه با پيمان خداى متعال برخورد كردن، دل را صادقانه به راه خدا سپردن؛ اين خيلى مهم است.
  •  تا آفتاب درخشان خديجه ي كبري عليها السلام و فاطمه زهرا عليها السلام و زينب كبري عليها سلام مي‌درخشد، طرح‌هاي كهنه و نو «ضدّ زن» به نتيجه نخواهد رسيد و هزاران زن كربلايي ما نه تنها خطوط سياه ستم هاي ظاهري را در هم شكسته اند بلكه ستم هاي مدرن به زن را نيز رسوا و بي‌آبرو كرده و نشان داده‌اند كه حق كرامت الهي زن، بالاترين حقوق زن است كه در جهان به اصطلاح مدرن، هرگز شناخته نشده و امروز وقت شناخته شدن آن است.
دسته ها :
1392/12/21 9:49

21)ای مردم عبادت کنید پروردگارتان را؛ همو که شما را و پیشینیانتان را خلق کرد، شاید که اهل تقوا بشوید!

·       آیات مربوط به منافقان تمام شد.

·       این که خدا با حالت خطاب، دستورات و قوانین دینی را بیان می‌کند، یعنی بر خلاف کتب قانونی که بیان قوانینشان خشک است و بی‌روح،قرآن چون با روح و عاطفه مردم سر و کار دارد، به حالت خطاب قوانینش را بیان می‌کند.

·        

·       خدا با خطاب به مردم( همه مردم) در این آیه سخن می‌گوید.(دعوت عمومی) یعنی اسلام جهان‌شمول است و عبادت خدا، وظیفه همه مردم است.

·       عبادت یعنی بندگی کردن و بندگی کردن باید برای رب و پرورش‌دهنده  باشد.

·       چرا باید خدا را عبادت کنیم؟ چون ما و پیشینیانمان را خلق کرده است. شاید از این جهت خداوند عبادت را به خلق ما و پیشینیانمان ربط می‌دهد، که ما در صورتی که بدانیم خالق ما و پیشینیانمان کیست، ناخودآگاه حس پرستش و تشکر به او خواهیم داشت.(یکی از دلائل و فلسفه‌های عبادت، شکرگزاری از ولیّ نعمت است.

·       این‌که خالقیت را مطرح کرده و بعد می‌خواهد که خالقتان را رب بدانید و بعد پرستشش کنید؛ نشان گر این مطلب است که مشرکان خالقیت را پذیرفته ولی ربوبیت را انکار می‌نمودند و خداوند در این آیه، هم «خلقکم» آورده و هم در کنارش«ربکم» و این یعنی«خالق شما، پروردگار شماست.»(موید دیگر: آِه 1022 سوره انعام)

·       از اولین و بزرگ‌ترین نعمت‌ها، نعمت آفرینش است و اولین امر و دستور به همه انسان‌ها، بندگی و عبادت است.

·       این‌که خدا تذکر می‌دهد خالق پیشینیانمان هم، اوست، شاید نوعی ملموس کردن و عاطفی کردن قضیه و در نتیجه اثرگذاری بیشتر قضیه باشد.

·       در عین این‌که خدا را عبادت کردیم، نباید غرور ما را بگیرد، چرا که با وجود عبادت، شاید(!) در زمره باتقوایان قرار گیریم!

·       عبادت عامل تقواست. اگر عبادتی در ما تقوا ایجاد نکند، عبادت نیست.

·       هدف هستی، انسان کامل است، اگر حجت خدا نباشد، زمین اهلش را سقوط می‌دهد، زیرا هدف آفرینش هستی،بهره‌گیری انسان‌هاست(«خلَقَ لکم» و «سَخَّر لکم») و هدف انسان‌ها عبادت(« و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون») و هدف عبادت تقوی( واعبدوا ربکم، ...لعلکم تفلحون) و هدف تقوی رستگاریست(واتقوا الله لعلکم تفلحون).


 
X