معرفی وبلاگ
اينجا قراره در مورد مطالبي كه مي بينم و مي شنوم و فكر مي كنم بنويسم!
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 254559
تعداد نوشته ها : 61
تعداد نظرات : 83
پیج رنک گوگل وصیت شهدا ذکر روزهای هفته اوقات شرعی
تفکرگاه
Rss
طراح قالب
GraphistThem220

پیامبر عزیزمون صلى لله علیه و آله وسلم فرموده‌اند:

 سرمای بهار را غنیمت بشمارید که با بدن های شما همان کاری را می کند که با درختان می کند و از سرمای پاییز دوری کنید که با بدن های شما همان کاری را می کند که با درختان می کند.

 بحارالأنوار ج : ۵۹ ص : ۲۷

1395/1/30 15:20

تو روایتی از امام هادی علیه‌السلام داریم که:«من هانت علیه نفسه فلاتامن شره: کسی که نفس او در نزدش خوار و ذلیل باشد، از شر او ایمن مباش»

یا امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند:«من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیة:  آن کس که [بزرگی و کرامت نفس خود را باور داشته باشد، آن را با گناه، پست و ذلیل نخواهد کرد»

این رو من واقعا به عینه تو دوستان و اطرافیان و برخورد با فرزندان و کوچک‌ترهاشون دیدم و واقعا از شما خواننده‌های این متن می‌خوام که خیلی حواستون به این مسئله باشه.

واقعا اگه پدر و مادر و بزرگ‌ترهای یک بچه‌ای براش شخصیت قائل باشند و بهش احترام بگذارند، خروجی رفتارشون، یک فرد باعزت نفس می‌شه و البته نباید این رفتارهای محترمانه‌ی با فرزند رو حواله داد برای مثلا سن خاصی و یا وقتی که بزرگ شدن و باید از همون ابتدا، حتی از دوران شیرخوارگی با بچه‌ها کاملا محترمانه رفتار کرد.

این‌که خیلی‌ها به بچه‌ی خودشون می‌گن«شما»، احتمالا در راستای همین مسئله است؛ گرچه من شخصا این مدل رو نمی‌پسندم که پدر و مادری فرزندشون رو«شما» خطاب کنن و احساس می‌کنم صمیمیت اعضای خانواده رو از بین می‌بره؛ ولی واقعا کاش توی رفتارهامون با فرزندمون همیشه و حتی وقتی فقط و فقط ماییم و او، به این نکته توجه کنیم و حواسمون باشه او یک «انسان»ه و لیاقت خلیفة‌اللهی رو داره و او رو واقعا «بزرگ» بشماریم و با او خوب به معنای واقعی کلمه رفتار کنیم که صد البته، فایده‌اش هم نصیب حودمون می‌شه.

این خوب رفتار کردن مصادیق زیادی داره، از حقیقتا نظرخواهی کردن از فرزند تا واقعا بها دادن به نظر او و رفتار کریمانه کردن با او حتی جاهایی که او کاملا نیازمند والدین و سایر بزرگ‌ترهاست؛ تا حتی اجازه‌ی رفتار اشتباه دادن به او با وجودی‌که براش توضیح دادیم و به اصطلاح قضیه رو روشن کردیم براش، ولی او، اصرار به انجام کار یا رفتاری داره و البته در نتیجه‌ی همین آزمون و خطاها رشد می‌کنه و نکات زیاد و جالب رو یاد می‌گیره و در خودش نهادینه می‌کنه؛ چه این‌که اصلا این دنیا، دنیای گرفتار شدن و رشد کردن‌هاست.

عزت نفس

گاهی خطاب کردن و صدا زدن بچه‌ها طوریه که واقعا به عزت نفس او خدشه وارد می‌کنه، گاهی در برابر رفتار اشتباه یک بچه، با زور و رفتاری دون شخصیت با او برخورد می‌شه( تصور کنید بچه‌ای رو که مثلا به عادت اشتباهی مثل جویدن ناخن و یا مکیدن دست مبتلاست و والدینش، هر بار با زور و یا حتی چاشنی تهدید و عصبانیت، از این رفتارش ممانعت می‌کنن)، گاهی حتی پیشوند و پسوندهایی که به اسم او اضافه می‌شه و ....

صد البته حتی کسی که بارها این احادیث رو دیده و شنیده و حتی بیان کرده، احتمال داره ‌که واقعا این رفتار مثبت و ضروری، کاملا تو وجودش نهادینه و ملکه نشده باشه و خودش بارها دچار رفتار اشتباه عدم تکریم چه اطرافیان و چه خردسالان و فرزندانش بشه و این‌جاست که خصلت قشنگ و به‌جای« تذکر» و یادآوری و گوشزد کردن، باید پیاده بشه و در نتیجه زندگی‌ها قشنگ‌تر و قشنگ‌تر بشن و من شخصا واقعا از اوناییم که گرچه بارها این حدیث و توضیحاتش رو شنیدم، همیشه احساس می‌کنم نیازمند تذکر درمورد رعایتش هستم.

1395/1/29 14:40

خیلی وقته مطلب نذاشتم، علاوه بر تنبلی، واقعا مشغله‌هام خیلی زیاد بود، ولی می‌دونم که دلیل نمی‌شه، ولی ...بگذریم.

خدای نازنین، 43 روز پیش یکی از بهترین و قشنگ‌ترین هدیه‌هاش رو بهم داد. سومین باره که خدا این لیاقت رو بهم داده و یک انسان رو تو وجود من پرورش داده و منو به ارزش و مقام بزرگ "مادری" رسونده. به نظر من، واقعا بزرگ‌ترین مقامی که خدا می‌تونه به یک خانم هدیه بده، مقام "مادری"ه  و شیرین‌ترین و لذیذترین مقام هم همینه. و من هر چقدر هم که خدا رو به خاطر این نعمت وصف‌نشدنی و فوق‌العاده بزرگش، شکر کنم، اصلا حساب نمی‌شه.

خدای مهربون و عزیزم، بی‌نهایت بار به خاطر این هدیه‌ی قشنگت، ممنونتم و خواهش می‌کنم توانایی پرورش این هدیه‌ات رو هم به بهترین شکل بهم بدی.

با توجه به همین نعمت و هدیه‌ی جدید خدا‌،بیش از40 روز بود که نتونستم برم زیارت حرم بی‌بی و جمکران و بالاخره دیروز قسمتم شد برم زیارت حضرت معصومه سلام‌الله علیها.

البته کلا از حدود 4 ماه پیش، خیلی کم توفیق داشتم برم جمکران، چون به خاطر شرایطم، موتورسوارشدنم، ممنوع بود و خب چون با بچه‌ها و وسایل موردنیاز بچه‌ها، بیرون رفتن بدون وسیله، سخت بود، خب، جاهای دور مثل جمکران و خونه‌ی اقوام رو، کمتر می‌رفتم. البته به لطف خدا، فاصله‌ی نزدیک حرم رو به راحتی و به دفعات با بچه‌هام می‌رفتم، ولی برای فواصل دور سخت بود. ان‌شاءالله برای دفعات بعدی توی همچین شرایطی، ماشین‌دار می‌شیم(چشمک) و علاوه بر جمکران، جاهای دیگه، مثل گردش و خونه‌ی فامیل و کلاس درس رو هم به راحتی، با ماشین خودمون می‌ریم. البته همین الان هم با وجود دختر کوچولوم و دو تا گل‌پسرم، طبیعتا به راحتی نمی‌تونیم موتورسواری کنیم و در نتیجه بازهم به راحتی نمی‌تونیم دسته‌جمعی خیلی بیرون بریم و باید منتظر گذر روزگار باشیم(چشمک)

کلا یه وقتایی بعضی امکانات، تو زندگی بعضی‌ها تفاوت‌های زیاد و اساسی ایجاد می‌کنن. مثل همین سریال "قرعه"، مثلا من اگه یه بار تو یه قرعه‌کشی برنده می‌شدم، سربع ماشین می‌خریدم! چون اگه ماشین داشتم، فعالیت درسیم خیلی بیشتر می‌شد و خیلی راحت‌تر و سریع‌تر، دوره‌های درسیمو طی می‌کردم و مثلا مجبور نمی‌شدم این ترمم روبه شکل غیرحضوری بخونم و یا خیلی راحت‌تر و بیشتر هم به خونه‌ی فامیل سرمی‌زدم و هم به تفریحات معنوی و غیرمعنوی( مثل هیأت و جاهای زیارتی و جاهای گردشی و پارک و...) به همراه بچه‌هام می‌رسیدم( چون همسرم هم شرایط پرکاری داره و حتی تو شرایط غیرخاص مثل حدود این چهار و پنج ماه اخیر که من موتور سواری برام ممنوع بود، هم خیلی فرصت نمی‌کنه ما رو بیرون ببره) و الان اینقدر من و البته پسرام حسرت جمکران و ... رو نمی‌خوردیم. البته به رسم قشنگ شکرگذاری، واقعا باید ممنون خواهرم و دامادمون باشم که بارها ما رو هم خونه‌ی اقوام چه داخل قم و چه بیرونش، بردن و هم جمکران. و حتی بعد از به دنیا اومدن دخترم هم خیلی دوستانه گفتن اگه نیاز به ماشین هست روی ما حساب کنید و این روحیه‌ی کمک به دیگران واقعا خیلی قشنگه و البته طبیعتا کلی خیرمعنوی و دعای فرد کمک‌شونده رو نصیب فرد کمک‌کننده می‌کنه. خدا بهشون خیر دنیا و آخرت رو و قشنگ‌ترین‌ها رو بده.

 

دسته ها :
1395/1/21 12:3
X