معرفی وبلاگ
اينجا قراره در مورد مطالبي كه مي بينم و مي شنوم و فكر مي كنم بنويسم!
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 261117
تعداد نوشته ها : 61
تعداد نظرات : 83
پیج رنک گوگل وصیت شهدا ذکر روزهای هفته اوقات شرعی
تفکرگاه
Rss
طراح قالب
GraphistThem220

 

ايشاللا قراره يه سري مطالعات داشته باشم و سعي مي‌كنم نكات مهم مطالعاتم رو تو وبلاگ هم بنويسم، چون اين نكته‌برداري هم به درد خودم مي‌خوره و هم اميدوارم شما خواننده محترم وبلاگم هم استفاده كني.(فعلا نكات از كتب شهيد مطهري هست و قرآن)

حالا سري اول نكته‌ها( از داستان راستان):

    • كتاب و نوشته بايد هم زحمت فكر كردن را از دوش خواننده بردارد و هم او را وادار به تفكر كند و قوه فكري او را برانگيزد؛ آن فكري كه بايد از دوش خواننده برداشته شود، فكر در معني جملات و عبارات است و آن فكري كه بايد به عهده خواننده گذاشته شود، فكر در نتيجه است.يعني همان تدبر و تفكر مطلوب و همواره توصيه شده، چرا كه هر مطلبي تا خواننده در آن تفكر و دقت نكند و از فكر خود به نكاتي نرسد و بر آن مطلب چيزي نيفزايد، با روحش آميخته نمي‌شود و در عمق جانش نفوذ نمي‌كند و موثر در اعمال و رفتارش نمي‌گردد. حال اگر نتيجه بسيار موثرتر بخواهيم، روشي چون مباحثه علمي بسيار موثر است. علاوه بر توصيه و تاكيد فراواني كه اساتيد علمي همواره بر مباحثه دارند و همچنين موفقيت افرادي چون طلاب كه حتي به شكل اجباري هم براي دروسشان ساعت مباحثه دارند، من خود هم چندين بار تجربه كرده‌ام كه مطلب و مبحثي كه به صورت چند نفره و مباحثه‌اي مطالعه مي‌شود، همه رقمه بيشتر اثر مي‌گذارد؛ يعني هم زمان طولاني‌تري در ذهن مي‌ماند و هم بيشتر مورد استفاده واقع مي‌شود و هم اين‌كه بيشتر و راحت‌تر  از حيطه فكر و مطالعه به حيطه عمل وارد مي‌شود.
    • صلاح و فساد طبقات اجتماع در هم اثرگذار است و  امكان محصور كردن طبقات در حيطه خاص و عدم تاثير و تاثر بينشان ممكن نيست؛ ولي عموما سير ايجاد و رشد فساد از بالاست به پايين و سير رشد و ايجاد صلاح از پايين به بالا. يعني معمولا فساد از خواص شروع مي‌شود و به عوام سرايت مي‌كند و صلاح برعكس از عوام و تنبه و بيداري آنان آغاز مي‌شود و اجبارا خواص را به صلاح مي‌اورد.(اين نكته برا من خيلي جالب بود و اولش نتونستم راحت قبول كنم كه صلاح از عوام شروع مي‌شه، ولي يه خورده كه بيشتر فكر كردم رو مثال‌هاي زمان خودمون هم، ديدم كه انگار آره؛ مثلا تو قضاياي سياسي و  اصل انقلاب و ... دقيقا درستي اين مطلب مشهوده؛ البته با توجه به اين نكته كه اصل صلاح از خواص بايد شروع بشه، ولي تو خواص مي‌بينيم كه خواص با وجودي‌كه ازشون انتظار مي‌ره همه با هم پرچمدار صلاح  تو جامعه باشن، ولي مي‌بينيم فقط عده محدودي از خواص بينش و بصيرت درست رو دارند و  همين عده هستند كه بار اصلاح كل عوام و مردم جامعه رو بر دوش مي‌كشند،  و عده قابل توجهي از خواص هستند كه در مدرسه بصيرت به آساني رفوزه مي‌شن و در جا مي‌زنن و از آن‌جا كه "موي اندر شير خالص زود پيدا مي‌شود " اين عده حتي كمشون هم  زياده و غير قابل انتظار و اغماض. و از اون طرف گرچه عوام شايد اشتباه بكنند در جاهايي و راه درست رو نرن، ولي اين ناشي از تشخيص نادرست و فشارهاي وارده هست، و به محض آگاهي دادن‌هاي خواص و خوب عمل كردن خواص، موج مردم و اكثريت عوام، همراه با راه درست مي‌شن و خواستار اصلاح اساسي. يعني اگر خواص تو وظيفه خودشون يعني روشن كردن مردم خوب عمل كنند، عوام خوب همراه مي‌شن و عمل مي‌كنن؛ ولي متاسفانه درجازدن‌هاي خواص و بي‌بصيرتي‌هاشونه كه كارا رو خراب مي‌كنه و البته خواص رو به اين راحتي‌ها نمي‌شه مجاب كرد و يا عقيدشونو تغيير داد، چرا كه علاوه بر علمي كه دارند، رندي و سياست خاصي هم دارند و به گاهي به خاطر حفظ جايگاه و مقام و  برخي مصلحت‌هاي خودساخته و جامعه ساخته ، بي‌خيال آگاهي و بصيرت مي‌شن) مويد اين مطلب هم دستور حكومتي امام علي عليه‌السلام به مالك اشتره كه حضرت مي فرمايند:"براي والي هيچ‌كس پرخرج‌تر در هنگام سستي، كم كمك‌تر در هنگام سختي، متنفرتر از عدالت و انصاف، پرتوقع‌تر، ناسپاس‌تر، عذرناپذيرتر، كم طاقت‌تر در شدايد از "خاصه " نيست. همانا استوانه دين و نقطه مركزي مسلمين و مايه پيروزي بر دشمن"عامه" مي باشند، پس توجه تو همواره به اين طبقه معطوف باشد."  پس اين فكر غلطي است كه پايه‌گذاران و طرفداران اصلاح  هرگاه در فكر يك كار اصلاحي ميفتند، بزرگان هر صنف را در نظر مي‌گيرند و آن قله‌هاي مرتفع در نظرشان مجسم مي‌شود و مي‌خواهند از آن ارتفاعات منبع شروع كنند. تجربه نشان داده كه معمولا كارهايي كه از ناحيه آن قله‌هاي رفيع شروع شده و در نظرها مفيد مي‌نمايد بيش از آن مقدار كه حقيقت و اثر اصلاحي داشته باشد، جنبه تظاهر و تبليغات و جلب نظر عوام را دارد.
    • گاهي برخي فكر مي‌كنند كه اهميت يك كار به بزرگي و سختي آن است و اگر كاري مفيد باشد ولي كوچك وساده، پس كم ارزش است و متاسفانه اين نه عقيده عده محدودي است؛ بلكه همانند يك بيماري شايع  دامنگير جامعه است. و به همين دليل است كه به عقيده شهيد مطهري ما از لحاظ كتب مفيد ديني و مذهبي، فقيريم. چرا كه هر مدعي فضلي حاضر است ده سال و يا بيشتر وقت صرف كند  و يك اثر علمي بزرگ تاليف كند، بي آن‌كه فايده‌اي به حال اجتماع داشته باشد و از تاليف يك كتاب مفيد فقط به جرم سادگي و كسر شأن بودن خودداري مي‌كنند و لابد عده‌اي هم در همين راستا دون شأنشان مي‌دانند كه حكمت‌ها و نتايج به دست آمده از  كتب ساده را به كار ببندند. و البته اين بيماري در مسائل اخلاقي هم كاملا شيوع پيدا كرده است. مي‌بيني كه دو نفر بر سر عدم رعايت مسائل بسيار ريز با هم مشكل دارند و اختلافات فراوان؛ ولي مسائل كلان و عمده را با احتياط فراوان رعايت مي‌كنند و آتش اختلافشان با رعايت چند نكته بسيار دم دستي و خرد، به آساني و سرعت خاموش مي‌شود؛ ولي دو طرف اختلاف بي‌توجه به رعايت اين نكات ريز، در آداب دست و پاگير و تعارفات اختلاف افكن، دائم درجا مي‌زنند و به شعله‌ور شدن آتش اختلافشان دست مي‌سازند. و در راستاي اين نكته يادآوري اين مطلب هم بد نيست كه برخي همواره به دنبال دستورالعمل‌ها و رعايت آداب خاص براي طي پله‌هاي ترقي ديني هستند، ليكن بزرگان ديني همواره فقط(!) تاكيد به انجام واجبات و دوري از محرمات مي‌كنن و  مي‌‌گن فقط با اانجام همين كار به برترين درجات مي‌شه رسيد و نياز به اذكار و  اعمال آن‌چناني نيست.

 

X