دیدید بعضیها چقدر تلاش میکنن نگاهِ دیگران رو جلب کنن. از سر و صورتشون گرفته تا مدل و رنگ لباس و حتی انواع وسایلشون، همه رو جوری انتخاب میکنن که هر کسی که میبینه حداقل لحظهای هم که شده، جذب بشه و توجه کنه.
نمیشه همیشه گفت عقدهی محبت دارن همچین افرادی؛ ولی به هر حال این نیازِ توجه دیگران، تو همچین آدمایی خیلی پررنگتره. البته درجات مختلفی هم از این قضیه تو افراد مختلف هست، برا بعضیها خیلی پررنگتر و برای برخیها کمرنگتره.
حتی من کسایی رو دیدم که با وجودیکه لباسی براشون خیلی زیاد هم هزینه برداشته و خودشون کاملا با علاقه انتخابش کردن، ولی فقط به خاطر اینکه دیگرانی پیدا شدن که اون لباس رو نپسندیدن، اون رو از لباساشون خارج کردن.
همچین رفتاری برای من خیلی عجیبه.
اصلا حقیقتش، من یاد گرفتم و اینطور بار اومدم که اگه بدونم راهم، روشم، مدل لباس و رفتار و زندگیم، درسته، حتی اگه خیلی از اطرافیام هم، اون رو نپسندند، یا بهش ایراد بگیرن، باز هم سفت و سخت، روی عقیدهام وایستم.
حالا تو این دوره زمونه که این همه شاهد توجه بیش از حد به نظر دیگران در مورد حتی ریزترین قسمتهای زندگی هستیم، گاهی دیدن بعضی رفتارها از بعضی افراد خیلی به دل من میشینه و اتفاقا تازگی چون همچین رفتاری دیدم، گفتم تو قالب این پست، مطلب رو با شما خوانندههای وبم به اشتراک بذارم.
کسی رو دیدم که به خاطر نیازش، موتور خیلی گرونی خریده بود که خب، چون موتور گرونی بود، ظاهر موتور هم خیلی ژیگولی بود. ولی اون فرد، دقیقا به خاطر خلاف اون چیزی که الان تو جامعه خیلی رایجه و بهش بها داده میشه؛ به خاطر اینکه اتفاقا خیلی مردم بهش توجه نکنن، ظاهر موتور رو با یه روپوش ساده، صد و هشتاد درجه عوض کرد و یک دنیا حرف تو این کار و این روحیه خوابیده و چقدر قشنگه این روحیه، بشه روحیهی عموم مردم. اگه اینطور بشه، چی میشه....دیگه این همه چشم و همچشمی و توجه زیاد به ظاهر و در نتیجه غافل شدن از باطن پیش نمیاد و واقعا خیلی عالی میشه.
خدا جونم به من کمک کن این روحیهی قشنگ رو تو خودم گسترشش بدم و واقعا همهجا حواسم به جلب توجه تو باشه، نه این و اونی که هر کاری هم بکنم، بازم بالاخره ناراضیان و معترضانی وجود خواهند داشت.
جوانان
در محیط خودشان، امر به معروف و نهى از منکر کنند. چرا این واجب - امر به
معروف، امر به کارهاى خوب - در جامعهى اسلامى هنوز اقامه نشده است؟ نگویید به من
چه؛ او هم نمىتواند بگوید به تو چه؛ اگر هم گفت، شما اعتنا نکنید. بعضى خیال مىکنند
تا منکرى دیده شد، باید با مشت به سراغش بروند! نه، ما سلاحى داریم که
از مشت کارگرتر است. آن چیست؟ سلاح زبان. زبان از مشت خیلى کارگرتر و نافذتر و
مؤثرتر است؛ مشت کارى نمىکند.
بعضى جوانان به ما نامه مىنویسند که اجازه بدهید ما با
این تظاهرات منکراتى، مقابله و مبارزه کنیم. خیلى خوب، مقابله بکنید؛ اما چهطور؟ بریزید،
طرف مقابل را تکه پاره کنید؟! نه، این نیست. حرف بزنید، بگویید؛ یک کلمه بیشتر هم
نمىخواهد؛ لازم نیست یک سخنرانى بکنید. کسى که مىبینید خلافى را مرتکب مىشود -
دروغ، غیبت، تهمت، کینورزى نسبت به برادر مؤمن، بىاعتنایى به محرّمات دین، بىاعتنایى
به مقدسات، اهانت به پذیرفتههاى ایمانى مردم، پوشش نامناسب، حرکت زشت - یک کلمهى
آسان بیشتر نمىخواهد؛ بگویید این کار شما خلاف است، نکنید؛ لازم هم نیست که با
خشم همراه باشد. شما
بگویید، دیگران هم بگویند، گناه در جامعه خواهد خشکید.
چرا کسانى از گفتن ابا مىکنند؟ یک عده بر اثر ضعف نفس از
گفتن ابا مىکنند، یک عده هم خیال مىکنند که گفتن فایدهیى ندارد؛ باید با دست
جلو بروند! نه، زبان از دست خیلى مهمتر است. امر به معروف و نهى از منکر را اقامه
کنید؛ نگذارید در جوامع جوان - چه در مدرسهها، و چه در دانشگاهها - کار به
فساد بکشد. این مراکز براى دشمن هدف است. بدانید که نسل جوان این جامعه و این
ایران اسلامى زنده است؛ دشمن هم این را بداند. با بودن شما جوانان مؤمن، حجت بر ما
تمام است.
_____
سخنرانی در دیدار گروه کثیری از دانشجویان و دانشآموزان، به مناسبت سیزدهم آبان ماه سال هزار و سیصد و هشتاد
بیانات امام خامنهای در مهر ماه سال 91 در جمع معلمان خراسان شمالی
مسئلهى مطالعه و کتابخوانى مهم است. در جامعهى ما بىاعتنائى به کتاب وجود دارد. گاهى آدم مىبیند در تلویزیون از این و آن سؤال میکنند: آقا شما چند ساعت در شبانهروز مطالعه میکنید، یا چقدر وقت کتابخوانى دارید؟ یکى میگوید پنج دقیقه، یکى میگوید نیم ساعت! انسان تعجب میکند. ما باید جوانان را به کتابخوانى عادت دهیم، کودکان را به کتابخوانى عادت دهیم؛ که این تا آخر عمر همراهشان خواهد بود. کتابخوانى در سنین بنده - که البته بنده چندین برابر جوانها کتاب میخوانم - غالباً تأثیرش بمراتب کمتر است از کتابخوانى در سنین جوانها و شما عزیزانى که اینجا حضور دارید. آنچه که همیشه براى انسان میماند، کتابخوانى در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه میتوانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راههاى مختلف، مطلبى یاد بگیرند. البته از هرزهگردى در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئلهى بعدى است؛ مسئلهى اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند. البته باید دستگاهها مراقب باشند، اشخاص مواظب باشند، هدایت کنند به کتاب خوب؛ که با کتاب بد، عمر ضایع نشود.
_________
بیانات امام خامنهای در مهر ماه سال 91 در جمع معلمان خراسان شمالی