معرفی وبلاگ
اينجا قراره در مورد مطالبي كه مي بينم و مي شنوم و فكر مي كنم بنويسم!
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 260712
تعداد نوشته ها : 61
تعداد نظرات : 83
پیج رنک گوگل وصیت شهدا ذکر روزهای هفته اوقات شرعی
تفکرگاه
Rss
طراح قالب
GraphistThem220

در اين قسمت هم به بررسي قرآني و روايي تعداد فرزندان مي‌پردازيم(البته فقط به چند مورد اشاره مي‌شود):

دين مبين اسلام در آيات و احاديثي كه به ازدواج تشويق كرده موافقت خود را با افزايش مواليد مطرح كرده زيرا يكي از نتايج ازدواج، علاوه بر حفظ عفاف و ايجاد آرامش و آسايش داشتن فرزند است كه در آيات و روايات فراوان به آن اشاره و ترغيب شده است و از آن جمله اين حديث معروف رسول خدا(ص) كه مي‌فرمايند:«تناكحوا تكثروا ( يا تناسلوا) فاني آباهي بكم الامم: ازدواج كنيد تا فراوان شويد زيرا من به وسيله شما بر ساير امت‌ها مباهات مي‌كنم.»

از سوي ديگر پيامبر اكرم(ص) در مورد زنان پراولاد فرموده‌اند: «بهترين زنان شما زني است كه بچه آور، مهربان و پاك دامن باشد»و اين نيز در راستاي موافقت با مواليد است.

در قرآن نيز  در آيه ۳۱ سوره اسرا آمده است:«َلا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا: از ترس روزي اولاد خود را نكشيد ما آنها را و شما را روزي مي‌دهيم اگر آنان را بكشيد خطاي بزرگي مرتكب شده‌ايد»

رسول گرامي صلي الله عليه وآله با تشويق به ازدواج و افزايش گويندۀ «لا إله إلا الله» تأكيد كرده و مي فرمايند: «چه چيزي مانع همسر اختيار كردنِ انسان مؤمن است؟! شايد خداوند به او فرزندي عطا كند كه گويندۀ «لا إله إلا الله» روي زمين باشد. و توازن موحّدان را در برابر كفر سنگين‌تر كند(«مَا يَمْنَعُ الْمُؤْمِنَ أَنْ يَتَّخِذَ أَهْلًا لَعَلَّ اللَّهَ يَرْزُقُهُ نَسَمَةً تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه »)

 

ضمانتِ رزق فرزندان: «بكر بن صالح» مي گويد: «كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام إِنِّي أَحْبَبْتُ طَلَبَ الْوَلَدِ مُنْذُ خَمْسِ سِنِينَ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَهْلِي كَرِهَتْ ذَلِكَ وَ قَالَتْ إِنَّهُ يَشْتَدُّ عَلَيَّ تَرْبِيَتُهُمْ لِقِلَّةِ الشَّيْ ءِ فَمَا تَرَى فَكَتَبَ إِلَيَّ اطْلُبِ الْوَلَدَ فَإِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُهُم » به امام كاظم عليه السلام نامه اي نوشتم: من مدت پنج سال است كه از بچه‌دار شدن جلوگيري مي كنم و اين به خاطر آن است كه همسرم فرزند نمي‌خواهد و مي‌گويد: تربيت و ادارۀ فرزندان برايم دشوار است؛ زيرا فقير هستيم و از امكانات زيادي برخوردار نيستيم. نظر حضرتعالي چيست؟ امام در پاسخ مرقوم فرمودند: فرزند طلب كن! همانا خدا روزيِ آنها را مي دهد.

فرزندان؛مايۀ افتخار: قال رسول الله صلي الله عليه وآله:«تَنَاكَحُوا تَكْثُرُوا فَإِنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَوْ بِالسِّقْط؛ رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: ازدواج كنيد تا زياد شويد؛ زيرا من در روز قيامت به واسطۀ تعداد شما بر ساير امتها مباهات مي‌كنم؛ حتي بچه‌هاي سقط شده نيز باعث افتخار من هستند.»


تشكيل خانواده:«قال رسول الله صلي الله عليه وآله: اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَكُم ؛ رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله فرمود: تشكيل خانواده بدهيد؛ زيرا اين كار رزق و روزي شما را افزون مي كند.»

و «ابن ابي الحديد» در «شرح نهج البلاغه» اين حديث مرفوعه را نقل كرده است كه: «كُلَّما كَثُرَ العيالُ كَثُرَ الرِزق؛ هر چه نان‌خورها بيش‌تر شوند، رزق و روزيِ بيش‌تري مي رسد.

سوء ظن به خدا:«قال رسول الله صلي الله عليه وآله: مَنْ تَرَكَ التَّزْوِيجَ مَخَافَةَ الْعَيْلَةِ فَقَدْ سَاءَ ظَنُّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه ؛رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله فرمود: هر كس ازدواج را به خاطر ترس از فقر ترك كند، نسبت به خدا سوءظن دارد؛ زيرا خداوند عزيز و بزرگ مي‌فرمايد: «اگر داماد و عروس فقير باشند، خدا آنها را از فضل خود بي نياز مي‌سازد.»

بهترين زنان: «قال رسول الله صلي الله عليه وآله: إِنَّ خَيْرَ نِسَائِكُمُ الْوَلُودُ الْوَدُودُ الْعَفِيفَة؛همانا بهترين زنان شما زني است كه بسيار بزايد و مهربان، عفيف و پاكدامن باشد.»

 

فرزندان زينت زندگي دنيا: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا : مال و پسران زيور زندگى دنيايند(سوره 18، آيه 46) »

1392/8/29 14:51

تو اين قسمت هم خيلي به‌جاست كه حرف‌ها و سخنان امام خامنه‌اي رو با هم مروز كنيم كه خيلي نكته توشون هست:

  • من اين را همين جا عرض بكنم؛ جمعيت جوان و بانشاط و تحصيلكرده و باسواد كشور، امروز يكى از عاملهاى مهم پيشرفت كشور است. در همين آمارهائى كه داده ميشود، نقش جوانهاى تحصيلكرده و آگاه و پرنشاط و پرنيرو را مى‌بينيد. ما بايد در سياست تحديد نسل تجديدنظر كنيم. سياست تحديد نسل در يك برهه‌اى از زمان درست بود؛ يك اهدافى هم برايش معين كردند. آنطورى كه افراد متخصص و عالم و كارشناسان علمىِ اين قسمت تحقيق و بررسى كردند و گزارش دادند، ما در سال 71 به همان مقاصدى كه از تحديد نسل وجود داشت، رسيديم. از سال 71 به اين طرف، بايد سياست را تغيير ميداديم؛ خطا كرديم، تغيير نداديم. امروز بايد اين خطا را جبران كنيم. كشور بايد نگذارد كه غلبه‌ى نسل جوان و نماى زيباى جوانى در كشور از بين برود؛ و از بين خواهد رفت اگر به همين ترتيب پيش برويم؛ آنطورى كه كارشناسها بررسى علمى و دقيق كردند. اينها خطابيات نيست؛ اينها كارهاى علمى و دقيقِ كارشناسى‌شده است. اگر چنانچه با همين وضع پيش برويم، تا چند سال ديگر نسل جوان ما كم خواهد شد - كه امروز قاعده‌ى جمعيتى ما جوان است - و بتدريج دچار پيرى خواهيم شد؛ بعد از گذشت چند سال، جمعيت كشور هم كاهش پيدا خواهد كرد؛ چون پيرى جمعيت با كاهش زاد و ولد همراه است. يك زمانى را مشخص كردند و به من نشان دادند، كه در آن زمان، ما از جمعيت فعلى‌مان كمتر جمعيت خواهيم داشت. اينها چيزهاى خطرناكى است؛ اينها را بايستى مسئولين كشور بجد نگاه كنند و دنبال كنند. در اين سياست تحديد نسل حتماً بايستى تجديدنظر شود و كار درستى بايد انجام بگيرد. اين مسئله‌ى افزايش نسل و اينها جزو مباحث مهمى است كه واقعاً همه‌ى مسئولين كشور - نه فقط مسئولين ادارى - روحانيون، كسانى كه منبرهاى تبليغى دارند، بايد در جامعه درباره‌ى آن فرهنگ‌سازى كنند؛ از اين حالتى كه امروز وجود دارد - يك بچه، دو بچه - بايد كشور را خارج كنند. رقم صد و پنجاه ميليون و دويست ميليون را اول امام گفتند - و درست هم هست - ما بايد به آن رقمها برسيم.( ۱۳۹۱/۰۵/۰۳ )

 

  • من همين جا در داخل پرانتز عرض بكنم؛ يكى از خطاهائى كه خود ما كرديم - بنده خودم هم در اين خطا سهيمم - اين مسئله‌ى تحديد نسل از اواسط دهه‌ى 70 به اين طرف بايد متوقف ميشد. البته اوّلى كه سياست تحديد نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، ليكن از اواسط دهه‌ى 70 بايد متوقف ميشد. اين را متوقف نكرديم؛ اين اشتباه بود. عرض كردم؛ مسئولين كشور در اين اشتباه سهيمند، خود بنده‌ى حقير هم در اين اشتباه سهيمم. اين را خداى متعال و تاريخ بايد بر ما ببخشد. نسل جوان را بايد حفظ كرد. با اين روند كنونى اگر ما پيش برويم - من چندى پيش هم در ماه رمضان در سخنرانى گفتم - كشور پير خواهد شد. خانواده‌ها، جوانها بايد توليد مثل را زياد كنند؛ نسل را افزايش دهند. اين محدود كردن فرزندان در خانه‌ها، به اين شكلى كه امروز هست، خطاست. اين نسل جوانى كه امروز ما داريم، اگر در ده سال آينده، بيست سال آينده و در دوره‌ها و مرحله‌هاى آينده‌ى اين كشور بتوانيم آن را حفظ كنيم، همه‌ى مشكلات كشور را اينها حل ميكنند؛ با آن آمادگى، با آن نشاط، با آن شوقى كه در نسل جوان هست، و با استعدادى كه در ايرانى وجود دارد. پس ما مشكل اساسى براى پيشرفت نداريم.۱۳۹۱/۰۷/۱۹ )

 

  • مسئله‌ى تحديد نسل براى كشور ما خطر است؛ من به شما عرض بكنم. محدود كردن نسل، براى كشور ما يك خطر بزرگى است. ما در منطقه‌ى خطر مبالغ زيادى پيش رفتيم، بايد برگرديم؛ ميتوانستيم جلوى اين كار را بگيريم، نگرفتيم. آنچه كه متخصصين و كارشناسان، با نگاه‌هاى علمى، با دقت علمى بررسى كرده‌اند، ما را به اين نتيجه ميرساند كه با اين روند كنونى، كشور در آينده دچار مشكل فراوان خواهد شد؛ كشور دچار پيرى عمومى خواهد شد. اين تحديد نسل، چيز بدى است.(۱۳۹۲/۰۴/۳۰ )

 

  • جمعيت كشور، هفتاد و پنج ميليون. البته بنده همين جا عرض بكنم؛ من معتقدم كه كشور ما با امكاناتى كه داريم، ميتواند صد و پنجاه ميليون نفر جمعيت داشته باشد. من معتقد به كثرت جمعيتم. هر اقدام و تدبيرى كه ميخواهد براى متوقف كردن رشد جمعيت انجام بگيرد، بعد از صد و پنجاه ميليون انجام بگيرد.(۱۳۹۰/۰۵/۱۶ )

 

  • مسئله ي نماي جوان براي كشور يك مسئله ي اساسي، مهم و تعيين كننده است و كشورهايي كه در دنيا دچار پيري جمعيت شده اند به دشواري راه علاجي براي مشكلات ناشي از آن يافته اند كه لازم است براي حل اين مشكل در كشور كار علمي، عميق و اساسي صورت پذيرد. بلاشك از نظر سياست كلّي كشور، كشور بايد برود به سمت افزايش جمعيّت؛ البتّه به نحو معقول و معتدل. همه ‌ي اشكالات و ايرادهايي كه وارد ميشود -كه بعضي از  اشكالاتي را هم كه مطرح ميكنند ما ديده ايم - قابل برطرف شدن و قابل پاسخ دادن است.

ما نميخواهيم اين قضيّه را با شعار و با اينكه «صلوات بفرست تمام بشود» و مانند اينها پيش ببريم؛ ميخواهيم مسئله به شكل عميق و علمي حل بشود، گره هاي ذهني‌ اي كه وجود دارد باز بشود، حقيقت قضيّه روشن بشود و به اعتقاد من ما ميتوانيم اين كار را بكنيم؛ يعني متفكّرين ما و صاحبان دانشِ مرتبط با مسئله ي جمعيّت- در هر بخشي از بخشها- ميتوانند در اين زمينه منطق صحيح و قابل قبولي را ارائه كنند.

فرهنگ سازي در اين مسئله مثل خيلي از مسائل ديگر اجتماعي، حرف اوّل را ميزند؛ بايد فرهنگ سازي بشود.كار فرهنگي به معناي صحيح انجام نگرفته. فكر را در كشور بگسترانيد؛ آن ‌وقت فكري هم كه گسترش پيدا ميكند، بايد فكر عميق و اساسي و منطقي و قانع كننده براي هر كسي باشد؛ بنابراين بايد كار بشود روي اين مسئله.جوانب قضيّه را بسنجيد، ببينيد چه چيزهايي است كه موجب ميشود جامعه ما دچار ميل به كم ‌فرزندي بشود. اين ميل به كم بودن فرزند، يك عارضه است؛ والّا انسان به طور طبيعي فرزند را دوست ميدارد. چرا ترجيح ميدهند افرادي كه فقط يك فرزند داشته باشند؟ چرا ترجيح ميدهند فقط دو فرزند داشته باشند؟ چرا زن به شكلي، مرد به شكلي پرهيز ميكنند از فرزند داري؟ اينها را بايستي نگاه كرد و ديد عواملش چيست؛ اين عوامل را پيدا كنيد، بر روي علاج اين عوامل بيماري ‌زا -كه به اعتقاد بنده اينها عوامل بيماري زاست- متخصّصين و صاحبان انديشه را بخواهيد فكر كنند. فرض كنيد مثلاً بالا رفتن سنّ ازدواج؛ بلاشك يكي از چيزهايي كه باروري را محدود ميكند، بالارفتن سنّ ازدواج است؛ خب، اين يكي از كارهايي است كه بايد در كشور فكر بشود. چرا سنّ ازدواج در كشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتياج ندارد به اطفاء نياز جنسي و غريزه ي جنسي؟ ما بايد اين را فكر كنيم. خب، از آن طرف ميگويند كه اينها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببينيم چگونه ميشود كاري كرد كه همه ‌ي اينها با هم جمع بشود. ما نبايد تصوّر بكنيم كه حتماً بايستي يك نفري خانه ي مِلكي داشته باشد، يك شغل درآمدداري داشته باشد، بعد ازدواج بكند؛ نه، اِنَ يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ اين قرآن است [كه] با ما دارد اينجور حرف ميزند. واقعاً كار بشود، كار فكري بشود؛ عوامل كاهش جمعيّت و موجبات افزايش جمعيّت به نحو مطلوب و با اعتدالِ متناسب، درست سنجيده بشود، مطرح بشود تا اقناع بشوند افكار نخبگان. در اين زمينه خب الان عامّه ي مردم، بعضي‌ها متديّنند، بعضي ها متعبّدند، وقتي گفته ميشود، ميروند سراغ باروري بيشتر؛ لكن نخبگان جامعه بايد قانع بشوند، بايد مسئله را قبول كنند؛ اگر نخبگان قبول كردند، كار سهل ميشود، كار فرهنگ سازي آسان ميشود. در اين زمينه ها ان‌شاء الله بايستي آقايان تلاش كنيد و اميدواريم ان‌شاء الله موفّق باشيد. بنده همچنان معتقدم كشور ما كشور هفتاد و پنج ميليوني نيست، كشور ما كشور صد و پنجاه ميليوني است ، حالا ما دستِ كم را گرفتيم گفتيم صد و پنجاه ميليون؛ بيشتر هم ميشود گفت. قطعاً اين كشور با اين سطح وسيع، با اين تنوّع آب و هوايي، با اين امكانات فراوان زيرزميني، با اين استعداد بالقوّه¬ ي علمي كه در اين كشور وجود دارد، ميتواند يك كشور پر جمعيّتي باشد و ان‌ شاءالله خودش هم اين جمعيت را اداره كند؛ يعني همچنان ‌كه ما فكر ميكنيم كه اگر چهار پنج بچّه افتاد روي دوش يك خانواده وضع زندگيشان چگونه خواهد شد، فكر اين را هم بكنيد كه اين چهار پنچ بچّه وقتي بزرگ شدند و كاري پيدا كردند و شغلي پيدا كردند چه كمكي ميتوانند به پيشرفت كشور بكنند؛ يعني اين را هم بايد فكر كرد.(۱۳۹۲/۰۸/۰۹)

1392/8/29 14:30

فرهنگ كار بايد در كشور يك جورى باشد كه مردم كار را عبادت بدانند؛ هر يك ساعت كار را با شوق بيفزايند در مدت و مقدار كارى كه انجام ميدهند. بايد كار كرد. با بيكارى و بى‌ميلى به كار و تنبلى و وادادگى، كشور پيش نخواهد رفت.

 

__________________

بيانات امام خامنه‌اي(قربونش برم) در ديدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ايران-۱۳۹۰/۰۵/۱۶

1392/8/27 9:58

مرگ بر آمريكا

امسال خيلي بلندتر و حماسي‌تر و با عظمت‌تر  هر چه فرياد داريم سر آمريكا مي‌كشيم و با افتخار و يك‌صدا شعار "مرگ بر آمريكا" را سر مي‌دهيم.

 

مرگ بر آمريكا

 ___________________

پي‌نوشت1:ترانه حامد زماني در مورد مرگ بر آمريكا كه امروز تو لانه جاسوسي خونده، خيلي حماسي و باحاله. توصيه مي‌كنم از دستش نديد.

http://rajanews.com/detail.asp?id=172670

پي‌نوشت2: با جفت پسرام سوار تاكسي شديم تا از راهپيمايي برگرديم،راننده با ديدن خيابوناي شلوغ شروع كرد به غر زدن كه ببين 4 تا بچه مدرسه‌اي رو جمع كردن آوردن تو خيابونا شعار بدن و بعدشم اين‌همه ترافيك و شلوغي و دردسر درست كردن برامون. منم در حالي كه شعار مرگ بر آمريكاي تو دست پسرم رو نشون مي‌دادم، برگشتم گفتم، فعلا كه مي‌بينيد من و دو تا پسرام كه مدرسه‌اي هم نيستيم، اين همه وقت تو راهپيمايي بوديم و شعار داديم! طرف ولي كوتاه نمي‌اومد و زير لب غرغر مي‌كرد و يكي ديگه از سرنشينان تاكسي به گمان اين‌:ه آتيش دعوا رو خاموش كنه، گفت نه خب حرف آقا به خاطر ترافيكيه كه ايجاد شده و مي‌گه خب بالاخره بايد يه بزرگ‌تري اين بچه‌ها رو جمع كنه كه اينقدر خيابونا شلوغ نشه و ...، گفتم اين حرف حرف بدي نيست كه بعد از راهپيمايي يكي كمي نظم بده به افراد و خيابون‌ها و مثلا مربيان مدارس دانش‌آموزا رو جمع كنن، ولي ربطي به اصل ماجرا نداره و امروز نه فقط چند تا بچه مدرسه‌اي، بلكه اكثريت مردم، اون‌هم به شكل خانوادگي و با بچه‌هاي حتي كوچيكشون اومدن راهپيمايي تا محكم و استوار فرياد بزنن"مرگ بر آمريكا" و فقط يه چشم باز مي‌خواد كه خوب نگاه كنه و ببينه كيا اومدن و حرفشون چيه و فقط يه عده محدودي هستن كه امروز رو درك نمي‌كنن!

1392/8/11 19:27

 

ايشاللا قراره يه سري مطالعات داشته باشم و سعي مي‌كنم نكات مهم مطالعاتم رو تو وبلاگ هم بنويسم، چون اين نكته‌برداري هم به درد خودم مي‌خوره و هم اميدوارم شما خواننده محترم وبلاگم هم استفاده كني.(فعلا نكات از كتب شهيد مطهري هست و قرآن)

حالا سري اول نكته‌ها( از داستان راستان):

    • كتاب و نوشته بايد هم زحمت فكر كردن را از دوش خواننده بردارد و هم او را وادار به تفكر كند و قوه فكري او را برانگيزد؛ آن فكري كه بايد از دوش خواننده برداشته شود، فكر در معني جملات و عبارات است و آن فكري كه بايد به عهده خواننده گذاشته شود، فكر در نتيجه است.يعني همان تدبر و تفكر مطلوب و همواره توصيه شده، چرا كه هر مطلبي تا خواننده در آن تفكر و دقت نكند و از فكر خود به نكاتي نرسد و بر آن مطلب چيزي نيفزايد، با روحش آميخته نمي‌شود و در عمق جانش نفوذ نمي‌كند و موثر در اعمال و رفتارش نمي‌گردد. حال اگر نتيجه بسيار موثرتر بخواهيم، روشي چون مباحثه علمي بسيار موثر است. علاوه بر توصيه و تاكيد فراواني كه اساتيد علمي همواره بر مباحثه دارند و همچنين موفقيت افرادي چون طلاب كه حتي به شكل اجباري هم براي دروسشان ساعت مباحثه دارند، من خود هم چندين بار تجربه كرده‌ام كه مطلب و مبحثي كه به صورت چند نفره و مباحثه‌اي مطالعه مي‌شود، همه رقمه بيشتر اثر مي‌گذارد؛ يعني هم زمان طولاني‌تري در ذهن مي‌ماند و هم بيشتر مورد استفاده واقع مي‌شود و هم اين‌كه بيشتر و راحت‌تر  از حيطه فكر و مطالعه به حيطه عمل وارد مي‌شود.
    • صلاح و فساد طبقات اجتماع در هم اثرگذار است و  امكان محصور كردن طبقات در حيطه خاص و عدم تاثير و تاثر بينشان ممكن نيست؛ ولي عموما سير ايجاد و رشد فساد از بالاست به پايين و سير رشد و ايجاد صلاح از پايين به بالا. يعني معمولا فساد از خواص شروع مي‌شود و به عوام سرايت مي‌كند و صلاح برعكس از عوام و تنبه و بيداري آنان آغاز مي‌شود و اجبارا خواص را به صلاح مي‌اورد.(اين نكته برا من خيلي جالب بود و اولش نتونستم راحت قبول كنم كه صلاح از عوام شروع مي‌شه، ولي يه خورده كه بيشتر فكر كردم رو مثال‌هاي زمان خودمون هم، ديدم كه انگار آره؛ مثلا تو قضاياي سياسي و  اصل انقلاب و ... دقيقا درستي اين مطلب مشهوده؛ البته با توجه به اين نكته كه اصل صلاح از خواص بايد شروع بشه، ولي تو خواص مي‌بينيم كه خواص با وجودي‌كه ازشون انتظار مي‌ره همه با هم پرچمدار صلاح  تو جامعه باشن، ولي مي‌بينيم فقط عده محدودي از خواص بينش و بصيرت درست رو دارند و  همين عده هستند كه بار اصلاح كل عوام و مردم جامعه رو بر دوش مي‌كشند،  و عده قابل توجهي از خواص هستند كه در مدرسه بصيرت به آساني رفوزه مي‌شن و در جا مي‌زنن و از آن‌جا كه "موي اندر شير خالص زود پيدا مي‌شود " اين عده حتي كمشون هم  زياده و غير قابل انتظار و اغماض. و از اون طرف گرچه عوام شايد اشتباه بكنند در جاهايي و راه درست رو نرن، ولي اين ناشي از تشخيص نادرست و فشارهاي وارده هست، و به محض آگاهي دادن‌هاي خواص و خوب عمل كردن خواص، موج مردم و اكثريت عوام، همراه با راه درست مي‌شن و خواستار اصلاح اساسي. يعني اگر خواص تو وظيفه خودشون يعني روشن كردن مردم خوب عمل كنند، عوام خوب همراه مي‌شن و عمل مي‌كنن؛ ولي متاسفانه درجازدن‌هاي خواص و بي‌بصيرتي‌هاشونه كه كارا رو خراب مي‌كنه و البته خواص رو به اين راحتي‌ها نمي‌شه مجاب كرد و يا عقيدشونو تغيير داد، چرا كه علاوه بر علمي كه دارند، رندي و سياست خاصي هم دارند و به گاهي به خاطر حفظ جايگاه و مقام و  برخي مصلحت‌هاي خودساخته و جامعه ساخته ، بي‌خيال آگاهي و بصيرت مي‌شن) مويد اين مطلب هم دستور حكومتي امام علي عليه‌السلام به مالك اشتره كه حضرت مي فرمايند:"براي والي هيچ‌كس پرخرج‌تر در هنگام سستي، كم كمك‌تر در هنگام سختي، متنفرتر از عدالت و انصاف، پرتوقع‌تر، ناسپاس‌تر، عذرناپذيرتر، كم طاقت‌تر در شدايد از "خاصه " نيست. همانا استوانه دين و نقطه مركزي مسلمين و مايه پيروزي بر دشمن"عامه" مي باشند، پس توجه تو همواره به اين طبقه معطوف باشد."  پس اين فكر غلطي است كه پايه‌گذاران و طرفداران اصلاح  هرگاه در فكر يك كار اصلاحي ميفتند، بزرگان هر صنف را در نظر مي‌گيرند و آن قله‌هاي مرتفع در نظرشان مجسم مي‌شود و مي‌خواهند از آن ارتفاعات منبع شروع كنند. تجربه نشان داده كه معمولا كارهايي كه از ناحيه آن قله‌هاي رفيع شروع شده و در نظرها مفيد مي‌نمايد بيش از آن مقدار كه حقيقت و اثر اصلاحي داشته باشد، جنبه تظاهر و تبليغات و جلب نظر عوام را دارد.
    • گاهي برخي فكر مي‌كنند كه اهميت يك كار به بزرگي و سختي آن است و اگر كاري مفيد باشد ولي كوچك وساده، پس كم ارزش است و متاسفانه اين نه عقيده عده محدودي است؛ بلكه همانند يك بيماري شايع  دامنگير جامعه است. و به همين دليل است كه به عقيده شهيد مطهري ما از لحاظ كتب مفيد ديني و مذهبي، فقيريم. چرا كه هر مدعي فضلي حاضر است ده سال و يا بيشتر وقت صرف كند  و يك اثر علمي بزرگ تاليف كند، بي آن‌كه فايده‌اي به حال اجتماع داشته باشد و از تاليف يك كتاب مفيد فقط به جرم سادگي و كسر شأن بودن خودداري مي‌كنند و لابد عده‌اي هم در همين راستا دون شأنشان مي‌دانند كه حكمت‌ها و نتايج به دست آمده از  كتب ساده را به كار ببندند. و البته اين بيماري در مسائل اخلاقي هم كاملا شيوع پيدا كرده است. مي‌بيني كه دو نفر بر سر عدم رعايت مسائل بسيار ريز با هم مشكل دارند و اختلافات فراوان؛ ولي مسائل كلان و عمده را با احتياط فراوان رعايت مي‌كنند و آتش اختلافشان با رعايت چند نكته بسيار دم دستي و خرد، به آساني و سرعت خاموش مي‌شود؛ ولي دو طرف اختلاف بي‌توجه به رعايت اين نكات ريز، در آداب دست و پاگير و تعارفات اختلاف افكن، دائم درجا مي‌زنند و به شعله‌ور شدن آتش اختلافشان دست مي‌سازند. و در راستاي اين نكته يادآوري اين مطلب هم بد نيست كه برخي همواره به دنبال دستورالعمل‌ها و رعايت آداب خاص براي طي پله‌هاي ترقي ديني هستند، ليكن بزرگان ديني همواره فقط(!) تاكيد به انجام واجبات و دوري از محرمات مي‌كنن و  مي‌‌گن فقط با اانجام همين كار به برترين درجات مي‌شه رسيد و نياز به اذكار و  اعمال آن‌چناني نيست.

 

X