معرفی وبلاگ
اينجا قراره در مورد مطالبي كه مي بينم و مي شنوم و فكر مي كنم بنويسم!
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 260712
تعداد نوشته ها : 61
تعداد نظرات : 83
پیج رنک گوگل وصیت شهدا ذکر روزهای هفته اوقات شرعی
تفکرگاه
Rss
طراح قالب
GraphistThem220

دیدید بعضی‌ها چقدر تلاش می‌کنن نگاهِ دیگران رو جلب کنن. از سر و صورتشون گرفته تا مدل و رنگ لباس و حتی انواع وسایلشون، همه رو جوری انتخاب می‌کنن که هر کسی که می‌بینه حداقل لحظه‌ای هم که شده، جذب بشه و توجه کنه.

نمی‌شه همیشه گفت عقده‌ی محبت دارن همچین افرادی؛ ولی به هر حال این نیازِ توجه دیگران، تو همچین آدمایی خیلی پررنگ‌تره. البته درجات مختلفی هم از این قضیه تو افراد مختلف هست، برا بعضی‌ها خیلی پررنگ‌تر و برای برخی‌ها کم‌رنگ‌تره.

 حتی من کسایی رو دیدم که با وجودی‌که لباسی براشون خیلی زیاد هم هزینه برداشته و خودشون کاملا با علاقه انتخابش کردن، ولی فقط به خاطر این‌که دیگرانی پیدا شدن که اون لباس رو نپسندیدن، اون رو از لباساشون خارج کردن.

همچین رفتاری برای من خیلی عجیبه.

اصلا حقیقتش، من یاد گرفتم و این‌طور بار اومدم که اگه بدونم راهم، روشم، مدل لباس و رفتار و زندگیم، درسته، حتی اگه خیلی از اطرافیام هم، اون رو نپسندند، یا بهش ایراد بگیرن، باز هم سفت و سخت، روی عقیده‌ام وایستم.

حالا تو این دوره زمونه که این همه شاهد توجه بیش از حد به نظر دیگران در مورد حتی ریزترین قسمت‌های زندگی هستیم، گاهی دیدن بعضی رفتارها از بعضی افراد خیلی به دل من می‌شینه و اتفاقا تازگی چون همچین رفتاری دیدم، گفتم تو قالب این پست، مطلب رو با شما خواننده‌های وبم به اشتراک بذارم.

کسی رو دیدم که به خاطر نیازش، موتور خیلی گرونی خریده بود که خب، چون موتور گرونی بود، ظاهر موتور هم خیلی ژیگولی بود. ولی اون فرد، دقیقا به خاطر خلاف اون چیزی که الان تو جامعه خیلی رایجه و  بهش بها داده می‌شه؛ به خاطر این‌که اتفاقا خیلی مردم بهش توجه نکنن، ظاهر موتور رو با یه روپوش ساده، صد و هشتاد درجه عوض کرد و یک دنیا حرف تو این کار و این روحیه خوابیده و چقدر قشنگه این روحیه، بشه روحیه‌ی عموم مردم. اگه این‌طور بشه، چی می‌شه....دیگه این همه چشم و هم‌چشمی و توجه زیاد به ظاهر و در نتیجه غافل شدن از باطن پیش نمیاد و واقعا خیلی عالی می‌شه.

خدا جونم به من کمک کن این روحیه‌ی قشنگ رو تو خودم گسترشش بدم و واقعا همه‌جا حواسم به جلب توجه تو باشه، نه این و اونی که هر کاری هم بکنم، بازم بالاخره ناراضیان و معترضانی وجود خواهند داشت.


جوانان در محیط خودشان، امر به معروف و نهى از منکر کنند. چرا این واجب - امر به معروف، امر به کارهاى خوب - در جامعه‌ى اسلامى هنوز اقامه نشده است؟ نگویید به من چه؛ او هم نمى‌تواند بگوید به تو چه؛ اگر هم گفت، شما اعتنا نکنید. بعضى خیال مى‌کنند تا منکرى دیده شد، باید با مشت به سراغش بروند! نه، ما سلاحى داریم که از مشت کارگرتر است. آن چیست؟ سلاح زبان. زبان از مشت خیلى کارگرتر و نافذتر و مؤثرتر است؛ مشت کارى نمى‌کند.

بعضى جوانان به ما نامه مى‌نویسند که اجازه بدهید ما با این تظاهرات منکراتى، مقابله و مبارزه کنیم. خیلى خوب، مقابله بکنید؛ اما چه‌طور؟ بریزید، طرف مقابل را تکه پاره کنید؟! نه، این نیست. حرف بزنید، بگویید؛ یک کلمه بیشتر هم نمى‌خواهد؛ لازم نیست یک سخنرانى بکنید. کسى که مى‌بینید خلافى را مرتکب مى‌شود - دروغ، غیبت، تهمت، کین‌ورزى نسبت به برادر مؤمن، بى‌اعتنایى به محرّمات دین، بى‌اعتنایى به مقدسات، اهانت به پذیرفته‌هاى ایمانى مردم، پوشش نامناسب، حرکت زشت - یک کلمه‌ى آسان بیشتر نمى‌خواهد؛ بگویید این کار شما خلاف است، نکنید؛ لازم هم نیست که با خشم همراه باشد. شما بگویید، دیگران هم بگویند، گناه در جامعه خواهد خشکید.

چرا کسانى از گفتن ابا مى‌کنند؟ یک عده بر اثر ضعف نفس از گفتن ابا مى‌کنند، یک عده هم خیال مى‌کنند که گفتن فایده‌یى ندارد؛ باید با دست جلو بروند! نه، زبان از دست خیلى مهمتر است. امر به معروف و نهى از منکر را اقامه کنید؛ نگذارید در جوامع جوان - چه در مدرسه‌ها، و چه در دانشگاهها - کار به فساد بکشد. این مراکز براى دشمن هدف است. بدانید که نسل جوان این جامعه و این ایران اسلامى زنده است؛ دشمن هم این را بداند. با بودن شما جوانان مؤمن، حجت بر ما تمام است.

_____

سخنرانی‌ در دیدار گروه‌ کثیری‌ از دانشجویان‌ و دانش‌آموزان‌، به‌ مناسبت‌ سیزدهم‌ آبان‌ ماه سال هزار و سیصد و هشتاد‌

 

برداشت اول:

سطح تو از همه یا بیشتر اطرافیانت، بالاتره.

برداشت دوم:

علم داری به ضعف خودت و خودت رو با تمام وجود پایین‌تر می‌دونی.

 

 

خیلی متفاوته رفتارها و البته سرانجامِ نتایجی که آدم از این دو مدل برداشت، عایدش می‌شه. وقتی تو برداشت اول قرار بگیری، حالا صرف‌نظر از این‌که واقعا هم سطحت بالاتر هست یا نه، و یا صرف‌نظر از این‌که تو هم حواست هست یا نه و یا به روی خودت میاری یا نه؛ روحیه‌ی تاثیرپذیریت کمتر می‌شه و آگاهانه یا ناآگاهانه، هاله‌ای از غرور دورت نقش می‌بنده و همینه که حرکت و رشدت با سرعت کمتری پیش می‌ره و نمی‌تونی پله‌های رشد و ترقی و موفقیت رو با سرعت و به خوبی، طی کنی.(حتی اگه خیلی رو جنبه‌ی تربیتی خودت کار کرده باشی، یا خیلی متواضع هم باشی، بازم تفاوت دو تا برداشت بالا، خیلی زیاده)

ولی از اون طرف، وقتی تو برداشت دوم باشی،روحیه‌ی اثرپذیریت خیلی پررنگ می‌شه و مسیر رشد رو خیلی خوب و قشنگ و البته با سرعت طی می‌کنی.

اصلا همین دو تا زاویه‌ی دید متفاوت، خیلی خیلی تو نحوه‌ی دیدت اثر می‌ذارن و مثل اون قولی که می‌گه عینک خوش‌بینی باعث می‌شه همه چی و همه‌ی اطرافت رو با دید خوش‌بینانه ببینی؛ این نحوه‌ی دیدهای متفاوت هم، همین‌طورن و بالکل، همه‌ی قسمت‌های زندگی رو تحت تاثیر می‌ذارن.

نمی‌دونم خوب تونستم بگم یا فقط پیچوندم، ولی با تمام وجودم به این باور رسیدم و خیلی برام باارزشه.

اگه قرار باشه مدرسه یا دانشگاهی بری، اگه قرار باشه تو خونه‌ی جدیدی بری، یا تو هر جمع جدیدی؛ توجه به این نکته خیلی کمک‌کنندست!

 ______________

دل‌نوشت: شکر خدا، تو آزمون تحصیلات تکمیلی جامعه‌الزهرای قم قبول شدم و این روزها طعم خیلی گوارا و لذیذ تحصیل همش زیر زبونمه(بماند که به یکی از بزرگ‌ترین آرزوهام؛ تحصیل تو جامعه‌الزهرا؛ هم رسیدم)؛ ولی واقعا دارم حال می‌کنم با این برداشت دوم...

طرف مادرشو کشت،
گفتن: چرا؟
گفت: آخه با یه مردی دیدمش.
گفتن: خب مرده رو می‌کشتی باانصاف!
گفت: آخه چن تا مرد رو بکشم؟ هر روز با یه مردی بود. باید اصل کاری رو می‌کشتم.



حالا حکایت ماست، که نفسمون هر روز با یه گناه و یه ساز شیطون می‌رقصه. باید نفسمونو بشکنیم و له کنیم؛ اصل کاری رو.
***************
چن چیزه که خیلی برا زنده موندن دل لازمه، خیلی برا تو راه بودن و موندن لازمه:

  • موعظه: حتی اگه دنیای اطلاعاتم باشی، موعظه خیلی لازمه. امام علی علیه‌السلام، با این‌که امام علی بود، به کسی می‌گفت موعظه‌اش کنه و می‌گفت نه، نیازه. علمای بزرگ هم توصیشون و هم سیره‌شون این‌طور بوده.هفته‌ای لااقل، یه جلسه موعظه رو برید، حضوری چه بهتر، وگرنه، حداقل، از سی‌دی و نوار و... استفاده کنید. گاهی یه جمله تو موعظه، چنان اثری می‌ذاره که بعضا باعث یه تحول اساسی می‌شه تو آدم. گاهی حرف اون واعظ می‌شینه تو قلبت و نافذ می‌شه و با این‌که قبلش هم اون مطلب رو می‌دونستی، ولی حالا دیگه عامل می‌شی بهش.
  • یاد مرگ: خیلی توصیه شده یاد مرگ کنیم، هفته‌ای یه بار بریم سر مزار رفتگان و یاد کنیم از اون‌ها که زنده بودن و بین ما، ولی حالا رفتن از پیشمون. باعث می‌شه تو کارامون یه خورده تفکر و تامل کنیم و یه ذره یاد اون دنیا باشیم.
  • سجده طولانی: این یکی خیلی خیلی شیطونو عصبانی می‌کنه. چون خودش این طوری نبود،لجش می‌گیره، کسی این‌طور باشه. تا می‌تونید سجده طولانی کنید. هر وقت، وقت داشتید و فرصت دست داد. تو سجده‌هاتون ذکر «یا حیُّ یا قَیّوم» رو زیاد بگید.
  • رعایت حقوق دیگران: اینم باعث می‌شه اون دنیا گیر نباشید. چون حق دیگران، خیلی سنگینه و به این راحتی‌ها هم تسویه نمی‌شه. حق‌الناس رو جدی بگیرید. حق همسر و فرزند و پدر و مادر و دوست و فامیل و شاگرد و معلم و همسایه و آشنا و...

____________________

منبع:سخنرانی آقای عالی، مسجد گلپایگان

امام كاظم(عليه‌السلام): اگر 50 نفر نزدت آمدند و واقعه‌اي درباره كسي را كه با چشم خود ديده بودند، برايت تعريف كردند؛ ولي تو نزد آن شخص رفتي و او انجام آن كار را انكار كرد، حرف خود او را قبول كن و مبنا قرار بده!

خيليه ها! 50 نفر!! اون‌وقت ما با شنيدن حرف يه نفر، حالا يه بنده خدايي هر چي هم بگه بابا قضيه اين‌طور نيست، قبول نمي‌كنيم كه نمي‌كنيم!

___________________

پي‌نوشت: الان حاج آقا رفيعي داشت شبكه قم سخنراني مي‌كرد و اين حديث رو گفت.

1392/9/12 14:9

پرسيدند: چرا مي‌خواهي زنت را طلاق دهي؟

گفت: انسان آبروي همسرش را نزد بقيه حفظ مي‌كند.

بعد از گذشت مدتي از جدايي، علت را از او جويا شدند. گفت:

انسان نبايد پشت سر زن بيگانه صحبت كند!

_______

 

پي‌نوشت: بسيار لذت بردم از خواندن اين داستان و بسيار بيشتر شرمنده شدم و آرزو كردم دارايي اخلاق زيبا را!

1391/7/10 22:34
X