معرفی وبلاگ
اينجا قراره در مورد مطالبي كه مي بينم و مي شنوم و فكر مي كنم بنويسم!
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 255377
تعداد نوشته ها : 61
تعداد نظرات : 83
پیج رنک گوگل وصیت شهدا ذکر روزهای هفته اوقات شرعی
تفکرگاه
Rss
طراح قالب
GraphistThem220

اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنا فيما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فيما بَقِىَ مِنْهُ

 


خدايا اگر در آن قسمت از ماه شعبان كه گذشته ما را نيامرزيده اى در آن قسمت كه از اين ماه مانده بيامرزمان.

دسته ها : درددل
1392/4/17 7:35

اتصال به حوزه و پیوند و ارتباط مستمر با حوزه، از مهم‌ترین نیازهای بصیرت است. بسیار داشته‌ایم در تاریخ که گرچه ظرفیتی واقعا عظیم برای رشد و بصیرت بخشی و هدایت را دارا بوده‌اند، به خاطر ضعف در این بخش، به بیراهه و کجراهه قدم نهاده‌اند. کسانی که از قضا ابتدای کار واقعا خوش درخشیده‌اند و دائم دم از انقلاب و امام و شهید زده‌اند؛ حتی خود چراغ بصیرت را برای دیگران روشن کرده‌اند و باعث عمق‌بخشی به بینش سایرین بوده‌اند، لیکن به مرور زمان و به خاطر عدم ارتباط مستمر با حوزه و فضلایش، به تدریج قدم در راه افراط و تفریط‌ها و درآخر انحطاط فکری و اخلاقی گذاشته‌اند و کار را بدان‌جا رسانده‌اند که ابتدا کم کم بر اساتیدشان خرده گرفته‌اند و چنان بر همان‌هایی که روزگاری دم از شاگردیشان می‌زده‌اند ، تاخته‌اند که تو گویی هیچ سنخیتی با آنان و در هیچ زمانی نداشته‌اند. تو گویی اصلا دشمن آناند و مأموریتشان نیست، مگر کوباندن و تخریب آن‌ها.

کم نیستند چنین نمونه‌هایی، افرادی همانند سروش، که ابتدای انقلاب اتفاقا حتی جلودار بودند برای برخی‌ها؛ یا خود آقای نوری‌زاد که مطالعه پیشینه‌اش، مایه تعجب است و یا برخی تئوریسین‌های دولت اصلاحات، که از نظر سابقه اتفاقا سابقه‌ای دلنشین و انقلابی دارند. حتی در زمان پیامبر مگر نبودند آنان‌که همراهان رسول اکرم بودند ولی بعدها قدم در وادی اشتباه نهادند و یا حتی کسی چون رئیس جمهور دولت دهم، که گرچه در دولت نهم واقعا امتیاز برترین رئیس جمهور را گرفت و بیشترین خدمات و کارها را انجام داد و بسیار به گفتمان ناب اسلامی خدمت نمود، لیکن به مرور و با فاصله گیری از خط اصیل و ناب حوزه و اساتید عالی‌رتبه، همان شد که نباید و چنان کرد که نمی‌بایست. تاریخ همواره تکرار می‌شود و از همین رو مولای متقیان توصیه به تاریخ‌خوانی و عبرت‌گیری از تاریخ می‌کند؛ و امروز این مائیم و امثال قدیانی‌ها و آهستانی‌ها که گرچه در برهه‌ای از زمان خوب عمل کردند، لیکن به مرور زمان چنان قدم در کجراهه‌ها نهادند که دیگر از نوشته‌هایشان، به جای بوی خدا بویی آزاردهنده بر مشام می‌رسد. البته همانند دیگر افراد مورد اشاره این‌چنینی، هم‌چنان، تا حدی از ادبیات مثبت و اسلامی ظاهرا استفاده می‌کنند، لیکن در ورای این ادبیات، تو گویی دیگر خدا و انقلاب رنگی ندارد. با ادبیاتی ظاهرا خدایی و انقلابی، ظاهرا مدافع خون شهدا و امام شهدا، خمینی عزیز و خامنه‌ای، دقیقا بر مرام و مسلک و عقاید همینان می‌تازند. درون را رها کرده و فقط به پوسته اکتفا کرده‌اند و این همان خطری است که نشأت می‌گیرد از عدم ارتباط مستمر و فعال با حوزه. همان که باعث می‌شود، بی‌توجه به جایگاه، بر بزرگان حوزه و انقلاب بتازی.

 

 

_________________

 

 

توضیح‌نوشت: منظورم از ارتباط مستمر با حوزه، در واقع نوشیدن آب است از سرچشمه. نمی‌شود که من نوعی پایه به پایه و از ابتدا شروع نکنم یادگیری الفبای بصیرت دینی را و به یکباره و با خواندن چند کتاب و چند واقعه، برای خود نظریه پردازی شوم و استاد بصیرت‌دهی به دیگران. باید خود از کلاس اول شروع کنم و به مرور و به تدریج، در هر پایه مشق کنم و کلنجار بروم با تمرین‌ها و قدم به قدم بجوم همه شبهات را و در کلاس درس و زیر نظر استاد ان قلت کنم و ایراد؛  و مدام سئوال بپرسم و جواب بشنوم تا به مقام استاد نزدیک شوم. نمی‌شود، به یک‌باره بدون گذراندن پایه‌های ابتدایی و بدون گیرکردن در مباحث و به جواب رسیدن و امتحان پس دادن، به یک‌باره بروم کتاب‌هایی از استاد را بخوانم که بعد از مثلا 30 سال تدریس، استاد آن‌ها را نوشته و فکر کنم که حالا که من "ی" را درس گرفتم و مشقش کردم، پس "الف"‌را هم آموخته‌ام و بعد هم بروم و بر کرسی استادی تکیه زنم و بر استاد هم بتازم که تو چه می‌گویی و هنوز چیزی نیاموخته‌ای و.... بدون درس و بحث و استاد، نمی‌توان به عمق مطالب رسید. بحث‌ها و کلنجارها لازم است، تا مطالب کاملا فهمیده شوند. نمی‌شود صرف خوش‌درخشی در صحنه‌ای، انگار کنی که دیگر شده‌ای مسئول بصیرت‌بخشی و بر اساتید خرده بگیری و گمان کنی آن استاد باید بیاید زانوی ادب بزند در برابرت و بهره ببرد از محضرت. آری قدم به قدم و مرحله به مرحله باید اول الفبا را بیاموزی و سپس شبهات را بجوی، تاحدی که کامل برایت شبهه شوند حقیقتا و بعد از آن جواب استاد را بر شبهه بشنوی و بعد نظر بدهی و باز جواب بشنوی و بحث کنی و...علاوه بر این‌که نفس گرم استاد حوزه، خود بخشی از آموزش است؛ تواضع و ادب در محضر استاد شرط است برای یادگیری. حضور در محضر استاد و شرکت در جلساتش، معارفی عمیق را بر جان و دل می‌نشاند. علاوه بر این‌ها ادامه ارتباط با اساتید و بحث با هم‌بحثی‌ها و در کل تعاملات حوزوی، همه عواملی هستند برای ارتقای آموخته‌ها و رشد و تعالی.

 

 

پس‌نوشت: در پست پیشین که نوشتم در بین مداحان، سلحشور به نظرم سرشار است از عمق و بصیرت و شعور، هم در همین راستا بود. زندگی‌نامه مداحان را که می‌خواندم، هم به همین نتیجه می‌رسیدم بیش از پیش، که کسی بصیرت و عمق سلحشور را ندارد. چرا که او خود هم حوزوی است و هم چشمش بر دهان فضلای حوزه و از همین روست که می‌بینی هر جا برای هر مناسبت سیاسی داخلی و یا خارجی، تجمعی هست، مداح بصیر که فقط به شور خواندن از حسین و اهل بیت اکتفا نمی‌کند، و مجلسش علاوه بر شور حسینی، حسین را بر روز تطبیق می‌دهد و از مجلس حسین برای زمان استفاده می‌برد. همان که امتیاز امام خمینی بود بر سایر فقها که گر چه آنان هم فقیه بودند، لیکن فقاهتی که عملی شد و نجاتبخش جامعه، در امام خمینی متجلی شد.

1392/4/15 13:9

جو واقعا واقعا خيلي رو آدم اثر مي‌ذاره ها. مگه نه؟!

به چند تا نمونه دقت كنيد:

** تو ماه رمضون و يا اعتكاف و حس و حال معنوي؛

** تو يه بيمارستان و يا ملاقات مريضي‌هاي سخت؛

** تو جو موسيقي و آهنگ شاد و يا برعكس غمگين؛

** شب امتحان و ساعات منتهي به امتحان و حس درس خوندن شديد؛

**  تو يه دوره آموزشي فشرده و... 

 

حالا غير از اين‌ها هم من يه چن تا نمونه بگم. اين‌كه بچه‌اي كه تو خونه تو جو قرآن و دعا و نماز باشه، مي‌بينيد كه خيلي با قرآن مأنوس مي‌شه. حتي مبناي علميش هم الان كشف شده، كه دانشمندا مي‌گن اگه مي‌خوايد بچتون وقتي بزرگ مي‌شه با يه چيزي مانوس باشه و يا يه هنر و علمي رو توش ماهر بشه، از همون دوران حاملگي بايد فضاسازي كنيد و مثلا براي آموزش انگليسي يا موسيقي، كاري كنيد كه مدام صداي موسيقي يا انگليسي به گوش جنينتون برسه و يا وقتي به دنيا اومد هم زياد از اين مدل سر و صداها تو فضاي خونه بذاريد پخش بشه. اين بالشتكاي قرآني هم كه الان استفاده مي‌شه دقيقا به خاطر همين كشف علمي هست.

حالا من چن تا تجربه از خونه خودم بگم: مثلا پسر خود من يه وقتايي تحت تأثير همچين جوي فوق‌العاده علاقمند بود به خوندن نماز شب و جالبه كه با وجوديكه زير 5 سال سن داشت، براي نماز شب بيدار مي‌شد. و يا يه مدت كه ما شبا برنامه تلويزيوني اسراء(مسابقه تلفني) رو مي‌ديديم كه همش در مورد قرآن بود و توش افراد با صوت‌هاي مختلف و به سبك قاريان مطرح بين‌المللي قرآن، قرائت مي‌كردند، و من و باباش هم با ذوق و شوق اين برنامه رو تماشا مي‌كرديم و از قرائت‌ها لذت مي‌برديم و از زيبايي قرائت‌ها صحبت مي‌كرديم؛ پسرم خيلي به قرائت علاقمند شد و هميشه وسط برنامه ذوق مي‌كرد و شروع مي‌كرد با صداي بلند به قرائت چن تا سوره‌اي كه حفظ بود و خودش رو هم از اون قاري‌ها خيلي برتر مي‌دونست و مي‌گفت ببين من چقدر عالي قرائت مي‌كنم!

يا مثلا يه وقتايي كه در حال حفظ سوره‌هاي جزء 30 خيلي مورد تشويق اطرافيان قرار مي‌گيره، حسابي جوگير مي‌شه و هر لحظه مي‌خواد بشينه هي سوره‌هاي مختلف رو حفظ كنه. حتي مثلا يه وقتي نصف شب و يا همزمان با پخش يه برنامه مورد علاقش، قرآنش رو برمي‌داره و شروع مي‌كنه به حفظ و يا قرائت با صداي خيلي بلند!

يا يه وقتي كه يه بازي كامپيوتري و يا يه كارتون جالب مي‌بينه حسابي جو اون بازي يا كارتون مي‌گيردش و تا مدت‌ها مطابق اون شخصيت‌هاي اصلي زندگي مي‌كنه و تو همه بازي‌هاش با همون شخصيت‌ها ولي به شكل خيالي همبازي مي‌شه و يا از همبازي‌هاش مي‌خواد نقش همون شخصيت‌ها رو بازي كنن و حتي وقتي از خواب پا مي‌شه در مورد لحظه‌هاي حساس كارتون‌ها و بازي‌هاش حرف مي‌زنه.

يا يه وقتي كه تو خونه يا مراسمايي كه مي‌ريم مداحي زياد مي‌شنوه، مي‌افته رو دور مداحي و مدام مداحي مي‌كنه؛ حتي از نوع من‌درآورديش.

يا اصلا خود ما بزرگ‌ترا مثلا وقتي به مجلس ختم عزيزي مي‌ريم تا يه مدت خيلي تو فكر مرگ هستيم و يا من خودم مثلا هر وقت يه خانمي با حجاب خوب مي‌بينم فكر مي‌كنم حجابم كمه و بايد بهتر حجاب داشته باشم و چادرمو سفت‌تر بگيرم و يا يه وقتي مثلا تو جو آدماي خيلي شوخ آدم قرار مي‌گيره، خيلي شبيهشون مي‌‌شه و صدالبته قرار گرفتن تو جو منفي هم، كاملا رو آأم اثرگذاره، حتي شده كمي نامحسوس.

يا جوگير شدن‌ها و موج‌هاي سياسي كه يه دفعه تو يه موجي، كلي آدم تحت تاثير جو مي‌رن كاري مي‌كنن كه لزوما تصميم عاقلانه‌اي پشتش نيست.

موارد از اين دست رو اگه هر كدوممون دقت كنيم خيلي ديديم تا حالا و باز هم مي‌بينيم. منظور من از زدن اين مثالا دو تا نكته است؛

يكي اين‌كه واقعا جو و رنگ اطرافيانمون خيلي خيلي روي ما و خانوادمون اثر مي‌ذاره و چقدر قشنگ معصوم فرمود كه "المرء علي دين خليله".

يكي ديگه هم مسئوليت ما در برابر اطرافيانمون، فرزندان و خواهر و برادر كوچكمون، پدر و مادرمون، دوستانمون و همكلاسي‌هامون و همسايگانمون كه گاهي حتي يك مدل رفتار و حركت ما چه اثري كه مي‌تونه روي ديگري بگذاره؛ چه برسه به كسايي كه زمان‌هاي بيشتري با ما سپري مي‌كنن و ما مي‌تونيم اون فضايي رو كه با اون‌ها در آن زندگي مي‌كنيم، به رنگ‌هايي مورد پسند خدا دربياريم و از اين فضا مدام استفاده و بهره الهي ببريم و برسونيم. والبته در اين راستا كار كردن سخته و نياز به ايده و فكر و طرح جالب و زيبا و جديد هم فراوان داره.

____________________

بدين‌وسيله اعلام مي‌كنم كه از ايده‌ها و نظرات  شما براي الهي رنگ كردن فضاي خانه، كلاس و جامعه به شدت استقبال مي‌كنمچشمك

1392/4/10 9:45

شخصي از امام صادق عليه السلام پرسيد:
- بين دو حاكم در ترديدم، چه كنم؟
- عادل، صادق، فقيه و با تقواترين را انتخاب كن!
- اگر به تشخيص نرسيدم؟
- ببين افراد متدين به كداميك متمايل اند.
- اگر نفهميدم؟
- بنگر به مخالفان آئين ما ، كدام يك را بيشتر مي پسندند، او را كنار بگذار و ببين كدام بيشتر خشمگينشان مي كند، او را برگزين.
______________________________

- اصول كافي- جلد 1 ص 67-68

دسته ها : حماسه سياسي
1392/3/24 1:5

ديروز يه جلسه‌اي داشتيم به شكل خصوصي؛البته بعد از جلسه از سخنران جلسه اجازه انتشار سخنان را گرفتيم؛ از اون‌جا كه مطالب خيلي جالب بود، گفتم اين‌جا هم بيارمشون. البته ذكر اين نكته هم ضروريه كه من به خاطر اين‌كه با بچه‌هام رفته بودم و پسركوچيكم آروم يه جا نمي‌نشست، بيشتر سرپابودم و در نتيجه نتونستم صحبتا و به خصوص اسامي رو يادداشت كنم. ولي خب اصل مطالب رو اين‌جا ميارم براي استفاده دوستان جوياي حقيقت:

سخنران محترم كه البته ظاهرا خيلي سياسي بودن و خودشونم مدت‌ها در سمت‌هاي بالاي كشوري بودن و مطالعات و كتاب سياسي هم داشتند و اهل تحليل و بررسي مسائل سياسي و داخلي و خارجي بودن، ابتدا از دوران رياست جمهوري آقاي هاشمي شروع كردن و اين‌كه حتي يك مقدار زاويه داشتن با رهبري چه نتايجي رو براي كشور پديد مياره و گاهي حتي كاملا ناخواسته و به خاطر همين زاويه كوچيك و يا سادگي فرد و سوءاستفاده اطرافيان از همين سادگي، كشور متحمل چه خساراتي شده.

از دوران سازندگي گفته شد و اين اعتقاد كه زير چرخ توسعه بايد اون 50 هزار نفري كه زير خط فقرن، له بشن و صاحبان اين ايده و نظريه و اون‌ها كه با نزديكي به رئيس دولت سازندگي و سوء استفاده از ايشون و همون اندك زاويه موجود، كسي مثل هاشمي رو كه از قضا در انقلاب و پيروزيش و دوران جنگ نقش فعال و روشن داشته، ولي بعد تبديل شد به كسي كه ....

دسته ها : حماسه سياسي
1392/3/22 9:13

 

دنبـــــــال يك بهــــــــانه يا در پي دليـلي؟          دل‌بسته‌ي حقيقت يا مست قـــال و قيـلي؟


بهر رهـــــــايي از اين پيچ و خم مســـــائل          محتـــــــاج تونل و پل، يا راستـــــينْ سبيلي؟


از بهر ارتقـــــاي توليد و نـــان چه خواهي؟          يك فـــكر كــــــاري يا نه، لنگ كلنگ و بيلي؟ 


فرهنگ و دين، آن‌گاه، كـــار و تلاش بسيار          يا كــــــار و كـــــــار و آن‌گه، دينداري قليلي؟


در بينش سيـــاسي، سوسوي بي‌رمق يا          خورشيد تابنــــــاكي، مصبــــاح سلسبيلي؟


در موضع دفـــــاع از فرّ و كيــــــــان و عزّت          يك پرچــــــم ســـــــرافراز، يا روح مُنفعيلي؟


هنگـــــــــام روبه‌رو با مستــــــــكبران قلدر          دستي دراز و لرزان، يا رعد و برق سيــلي؟


رنگي از اين و رنگي از آن، چو هاشمي، يا          آقـــــا، امـــام، رجايي، مردي از اين قبيلي؟


اين هشت مرد ميدان، هستند خوب امّــــا          اصلح خداوكيلي، كس نيست جز «جليلي»

  

 

دسته ها : حماسه سياسي
1392/3/18 22:24

اين روزا روزاي پركار و پرتلاشيه، علاوه بر صحبت‌هاي حضوري و تلفني و پيامك‌ها؛ بخش قابل توجهي از وقتم رو پاي برنامه‌هاي كانديداها از تلويزيون و اينترنت مي‌گذرونم. صبح و شب و وقت و بي‌وقت و حتي به خاطر اين‌كه بعضي وقتا طي روز بچه‌ها نمي‌ذارن طي روز خيلي پاتو كفش اخبار اينترنتي و سايت كانديداها كنم،تا پاسي از شب گذشته تو اينترنت پرسه مي‌زنم و صبح قبل از اين‌كه بقيه اهل خونه از خواب بيدار شن، هم مي‌شينم پشت سيستم و ...

ولي كنار اخباراي متفاوت و سايتاي مختلف و رنگ و وارنگ هر كدوم از كانديدها، گاهي برخي نوشته‌هاي دوستان، خيلي باعث رنجش خاطرم مي‌شه و البته بيش از رنجش خاطر، باعث توفكر فرورفتن و عبرت‌گيري مي‌شه.

دوستان و خودي‌هايي كه خود اذعان دارند به اين‌كه رقيب در صحنه است و در نتيجه بايد بيش از هميشه بر طبل اتحاد و همدلي كوبيد و نبايد دوستان را به بهانه طرفداري از كانديدي مخالف نظرشان تحقير و شماتت كرد و نبايد كانديد مخالف رأي را تخريب كرد؛ليكن خود بيش از همه نه فقط كانديد مخالف را؛ بلكه طرفدارانش را، شعارهاي اتفاقا شفاف و واضحش را، حاميانش را- علامه و اساتيد اخلاق و سخنران مذهبي و كارشناسان و مداحان و ...-؛ حتي كلمات زيباي مورد استفاده‌اش را كه از قضا از جمله كلماتيست كه رهبرمان هم از آن‌ها كم بهره نمي‌برد را و حتي ويژگي‌هاي مثبتش را هم به انحاء مختلف نرم و سخت و شديد و همه رقم مي‌كوبانند، چه با بيان خودشان و چه مبصرشان و چه تاييد نظراتي كه گاهي واقعا تعجب مي كنم از چرايي تاييدشدنشان. افشاگري‌ها و نه تخريب‌هاي فلان نيوز را به هزاران روش مي‌كوبانند و البته خود دست كمي‌از آن‌ها ندارند و حتي به دستگيره‌هاي بي‌ربط و دليل كانديد مخالفشان هم تمسك مي‌جويند. با گزينشي برخورد كردن نسبت به كامنتها و نظرات و انتشار قسمت‌هايي از نظرات خواننده‌ها از بازي با كلمات و تقطيع جملات مي‌گويند.كافيست در بحث‌هاي چالشيشان، در نيمه شب نظري بدهي و با انبوهي از سخنان...مواجه شوي و چقدر جالب كه در ديگر ايام كه خواننده متونشان باشي؛ حتي تعداد افراد آنلاين هم نشان‌دهنده فدايي‌هاي صاحب قلم است و مايه سرور، اين ايام ولي متاسفانه، تعداد وبلاگ‌هاي مخالف همان صاحب قلم، به خاطر نظرشان لابد از جايي خط مي‌گيرند(حتي اگر از خوانندگان هميشگي متونشان باشند و اتفاقا تا حال هميشه علاقمند به مطالبشان) و البته ظاهرا من هم اكنون بايد شامل همان تعداد شوم و يكي به عدد وبلاگ‌هاي سازمان‌يافته تخريبيشان اضافه شود.(1)و همان‌ها كه تا ديروز با متون صاحب قلم خوشحال مي‌شدند از زيبايي قلم و بصيرت‌افزايي‌اش و اعتراف هم مي‌كردند، حال به بهانه نظر مخالف، يا نظرشان نبايد تاييد شود و يا ...

جايي كه خود را(نه اشخاصش را) بهشتي مي‌دانند و جوهر نوشته‌ها را از خون شهيدان مي‌دانند و مي‌گويند و البته بسيار هم نشان‌داده‌اند كه طالب خوشامد رهبرند، ولي چنان بر عالم ديني و برخي افراد و كانديدها مي‌تازند كه ديگر نه بوي بهشت بر مشام مي‌رسانند و نه...

خود مي‌گويند علامه را و افراد را تخريب نمي‌كنند، ولي نوشته‌ها و كامنت‌هايي كه از قضا بسيار راحت‌تر تاييد مي‌شوند، اصلا اين را نمي‌گويد.

 

اصلا مرا چه با اين دعواها! اين روزها خيلي به فكر فرو مي‌روم و خيلي دلم مي‌گيرد. اين روزها به تناقضات نوشته‌ها و اعمال فكر مي‌كنم و تفاوت ديدگاه‌ها؛واقعا مي‌شود از اشتباه تخريب خودي بنويسي، ولي خود به بهترين شكل بدان عمل كني. واقعا مي‌شود با تفاوت ديدگاه قشنگ‌ترين صحبت‌ها را هم بد تفسير كرد و كارها و برنامه‌ها و صحبت‌هاي كسي را عين بي‌برنامگي بداني، و جالب كه واقعا مي‌شود خود تعجب كني از هم‌رأي شدنت با افراد داراي تقابل با حزب‌اللهي‌ها؛ ولي اتفاقا همين را هم جور ديگري تفسير كني. مي‌شود كانديد خودت هم گفته باشد من ائتلافي هستم و برهم‌نزننده ائتلاف؛ ولي تو كاسه داغ‌تر از آش شوي و فقط ديگر اعضاي ائتلاف را بزني، آن هم از نوع همان تخريبي كه خودت مي‌گويي نبايد باشد. مي‌شود خود آگاه باشي به نحوه نظرسنجي‌ها و احتمال تغييرشان آن هم حتي در آخرين روزها و با آخرين حرف‌ها و بيان مواضع و البته امور ديگر دخيل در آرا، ولي اين‌همه بر نظرسنجي‌ها مانور دهي. مي‌شود خودت اذعان كني به حضور رقيب در صحنه و بخواهي كه اي دوستان تا رقيب هست، او را بزنيد و اين‌همه مرا؛نه؛ ولي خودت فقط چسبيده باشي به خودي‌هاي با رأي مخالفت و تند تند و پشت سرهم مطلب بگذاري درباره اشتباهات خودي‌ها. واقعا مي‌شود معتقد باشي به رضايت و خوشامد حضرت ماه؛ ولي چنان بر عالمي و طرفدارانش بتازي كه ...(واقعا با برخي جملات و يا تاييد برخي نظرات شرمم مي‌آمد كه خوانندشانم) و مي‌شود دقيقا مانند طرفداران موسوي در 88 بگويي اصلا اين‌كه دشمن فلاني را علم كرده و تخريبش مي‌كند از همين روست كه او هم سخن امام ما را شنيده كه ببينيد دشمن كه را مي‌كوبد. و اين‌كه دشمن از دوگانه فلان دم مي‌زند هم از همين روست. واقعا جل الخالق و يا للعجب!!!!

هر چه بيشتر از اين مطالب مي‌خوانم بيشتر از دنيا و سياست بدم مي‌آيد و دلم مهمان درد مي‌شود. خدايا دل‌هاي دوستان خودي را بيش از پيش متحد و همراه كن و خدايا دل‌ها را به سمت اصلح رهنمون كن.

________

(1) ياد ايام تبليغات رياست جمهوري سابق افتادم كه طرفداران موسوي متهمم مي‌كردند به اخذ پول‌هاي آن‌چناني بابت تبليغ براي كانديدم، چرا كه شب وروزم در حال پيامك زدن و ايميل زدن و...مي‌گذشت.

دل‌نوشت:بنده گرچه كانديدم را تا حال حاضر و با توجه به صحبت‌هاي تا امروز مشخص كرده‌ام؛ ولي واقعا معتقدم كه 4 نفر از كانديداها در دايره اصول‌گرايانند و به جد اعتقاد دارم به سخن امام خامنه‌اي كه دوستي را به خاطر رأيي مخالف رآيتان نكوبيد و هر كس به هر طريق و هر تلاشي خودش به حجت شرعي برسد و نامزد اصلحش را بيابد و برايش تبليغ كند؛ ولي اين روزها هرچه بيشتر در برخي سايت‌ها پرسه مي‌زنم بيشتر دلم مي‌گيرد كه چرا كساني كه خود داعيه اتحاد و عدم تخريب دارند و واقعا مروج افكار اسلامي و انديشه‌هاي حضرت ماهند؛  اين روزها اين‌قدر بر دوستان مي‌تازند و تحمل دوستان و خوانندگان متون خودشان ولي در حال حاضر طرفدار كانديدي ديگر را ندارند و حتي نويسندگان چنين متوني را سازمان يافته فلان و فلان مي‌خوانند. البته اين‌كه خود واقعا دلگيرند از هجمه برخي دوستان مخالف رأيشان، قابل قبول است، ولي از هر كسي هر ادبياتي قابل انتظار نيست و هر هجمه‌اي هم، و صاحب قلم زيبا و بصيرت‌افزا را شايسته نيست كه به بزرگاني، چنين بتازد؛ آن هم يا به اتهاماتي اثبات نشده و يا به جرم طرفداران- كه لزوما طرفدارن نمي‌توانند نشان‌دهنده آرا و افكار و اعمال گروه‌ها باشند- و برخي سخنان و شعارهاي واضح را چنين به تمسخر بگيرد، آن‌هم كسي كه خود استاد سخن است و اگر قرار باشد همين شعارها و ايده‌ها و سخنان را كانديد خودش بگويد با شناختي كه من دارم به بهترين شكل تفسيرشان مي‌كند و اتفاقا از زيبايي شعارهايش مي‌گويد- اين را از اين جهت مي‌گويم كه همين شعارها و سخنان و ايده‌هايي كه امروز به سخره مي‌گيرند؛ افراد با سواد و بينش كمتر هم بسيار زيبا درك مي‌كنند و شرح مي‌دهند. وگرنه قصدم بي‌انصافي نيست.

بيش از همه دلم مي‌سوزد كه آنان كه نقاط اشتراك فراوان دارند و همه دردمند نظامند و انقلاب، چنين بي‌هوا و با ادبياتي واقعا نامناسب، بر هم مي‌تازند.

خدايا ما را درياب!

دسته ها : درددل
1392/3/15 1:18

متن سوالات و پاسخ‌هاي حجت الاسلام و المسلمين فلاح زاده ، بر اساس نظرات مقام معظم رهبري به شرح زير است :

۱- با توجه به اينكه انتخابات نقش مهمي در زندگي ما دارد آيا شركت در انتخابات واجب است ؟

حجت الاسلام و المسلمين فلاح زاده : به نظر حضرت آقا براي كساني كه شرايط را دارند و امكان شركت در انتخابات براي آنها وجود دارد؛ واجب است.

۲- به چه كساني بايد راي بدهيم آيا آزاديم كه به هركسي راي بدهيم يا بايد به مسائلي توجه داشته باشيم؟

حجت الاسلام و المسلمين فلاح زاده در پاسخ به اين سوال گفت: افرادي كه شوراي نگهبان صلاحيت آنها را تاييد كردند صلاحيت نمايندگي را دارند اما به حكم عقل، بين صالح و اصلح، اصلح بايد انتخاب شود.

۳- صحبت كردن در مورد كانديداي انتخاباتي تهمت و غيبت محسوب مي شود يا خير؟

حجت الاسلام و المسلمين فلاح زاده : صحبت كردن به معناي مشاوره و استفاده از فكر ديگران يا مشاوره دادن به ديگراني كه مي خواهند راي بدهند در حدي كه در انتخاب آن فرد تاثير دارد غيبت و تهمت محسوب نمي شود اما آن مواردي كه تاثيري ندارد و ربطي ندارد به اين موضوع غيبت است و گاهي هم ممكن است تهمت باشد

بنابراين افراد مراعات كنند اگر در مورد نامزدها هم صحبت مي كنند صحبت‌هاي نامربوط نباشد يعني مربوط به خود نامزد باشد ثانيا مربوط به موضوع انتخاب باشد يعني فردي كه مي خواهد وكيل مردم شود و از مسائل ديگر كه گاهي جزء اسرار زندگي افراد هست از بيان آنها بپرهيزند كه گاهي غيبت و گاهي هم تهمت و جزو گناهان كبيره است و درج درسايت هم همين حكم را دارد بنابراين مقلدان مراعات كنند.

۴- نامزدهايي كه براي انتخابات شدن شام مي دهند يا هزينه‌هاي آنچناني مي كنند آيا مصداق اسراف دارد ؟

حجت الاسلام والمسلمين فلاح زاده: بعضي از موارد ممكن است اسراف هم باشد؛ گاهي مواقع اسراف نيست اطعام است. افراد بايد متوجه اين نكته باشند كه اطعام جزء شرايط منتخب نيست بايد ببينيم خود فرد آيا صلاحيت دارد يا ندارد صلاحيت به همان معناي اصلحي كه گفته شد بايد ديد اصلح است يا خير.

۵- استفاده از بيت المال براي تبليغات انتخاباتي چه حكمي دارد؟

حجت الاسلام و المسلمين فلاح زاده : استفاده از بيت المال چه براي تبليغات انتخاباتي و يا غير انتخاباتي حتي براي تبليغات ديني كلاً بايد برحسب قوانين باشد يعني مقرراتي براي مصرف بيت المال و اموال دولتي مشخص شده است و خلاف آن هم شرعا حرام است و موجب ضمان هم است. كسي كه خرج كند ضامن است و بايد جبران كند و به اين معنا نيست كه خرج مي كنيم بعدا هزينه آن را مي پردازيم نه، اصل كار خلاف است.

۶-  مقام معظم رهبري شركت در انتخابات را واجب دانستند انتخابات اصلح را هم واجب دانستند در بحث انتخاب اصلح شروط ديگري هم هست؟ بعضي مي گويند در انتخاب اصلح مقبول جامعه هم مطرح است آيا انتخاب اصلح قيدي دارد يا خود انتخاب اصلح از ديد فرد مهم است ولو اينكه هيچ كس به آن راي ندهد؟

حجت الاسلام و المسلمين فلاح زاده : مقبول جامعه بودن يا نبودن از همان راي مردم مشخص مي شود. كه آيا مقبول هست يا خير . شهرت افراد دليل اصلح بودن ايشان نمي شود ممكن است كسي مشهور باشد ولي اصلح نباشد يا يك كسي مشهور نباشد ولي اصلح باشد سعي كنيد به اصلح راي بدهيد ولو انكه آن فرد شهرتي بين مردم نداشته باشد.

1392/3/13 10:29

همزمان كه دارم اين مطلبو مي‌نويسم، شبكه قرآن داره سخنراني آيت الله خاتمي رو پخش مي‌كنه:

"اين‌كه بگوييم با روي كار آمدن يك كانديد به عنوان رئيس جمهور، انقلاب شكست مي‌خورد و نابود مي‌شود و يا همه جا بهشت مي‌شود؛ هر دو كاملا از اساس اشتباه است."

واقعا هم چرا گاهي ما فكر مي‌كنيم حتما همه در مقابل هم بايد بايستيم و موضع‌گيري كنيم؟ مگه الكيه؟ مگه اين انقلاب رو يه فرد به وجود آورده كه يه فرد بخواد نابودش كنه و يا يه فرد بخواد يه دفعه گلستان درست كنه؟ به قول آيت الله خاتمي، كه داره از قول امام داره تعريف مي‌كنه؛ "همون طوري كه سياه‌نمايي گذشته اشتباهه، سياه نمايي آينده هم اشتباهه. و با پايان انتخابات همه بايد حواسمان باشد كه رقابت‌ها تمام مي‌شوند و رفاقت‌ها بايد باقي بمانند."

خوشبختانه من كه يه سهم كوچيك تو جامعه‌ام دارم، با هر كسي كه صحبت مي‌كنم و جوياي نظرات مي‌شم، اتفاقا خوشحال مي‌شم كه همه در حال تحقيق و بررسين و واقعا مردم با هر انتخاباتي چقدر رشد پيدا مي‌كنن. واقعا اين انتخاباتا خيلي برا بالا بردن سطح معرفت و آگاهي‌ها اثر دارن. و بحث و تلاش براي ترجيح خوب‌تر و باشرايط عالي‌تر بر خوب و با شرايط خوب است و خود همين جاي شكر را دارد.

دسته ها : حماسه سياسي
1392/3/11 15:58

هميشه انتخابات كه نزديك مي‌شه، پر از شور و حال مي‌شم و احساس تكليف و حس خوب جنب و جوش و فعاليت و اثرگذاري و نقش‌گذاري(هم تو سرنوشت كشور با راي خودم و هم تبليغ گفتمان و نيازهاي كشور و معيارها و ملاك‌هاي اصلح)

كلا فصل انتخابات با وجود نگراني‌ها و دلهره‌هاش خيلي قشنگه. البته اين حس و حال فقط به همون چند روز تبليغات و يا اصلا ثبت نام نامزدهاي احتمالي و ميام نميام‌ها برنمي‌گرده؛ بلكه خيلي زودتر و با آغاز تحركات و اقدامات افراد سياسي مطرح و غيرمطرح در كشور، حس و وظيفه تحقيق و بررسي صلاحيت‌ها شروع مي‌شه و حسابي هم آدمو درگير مي‌كنه.

 

تا جايي كه يادمه اولين انتخابات مهمي كه شركت كردم سال هشتاد و چهار بود؛من همدان، دانشگاه بودم و دور از خانواده و كاملا داخل تبليغات نامزدها؛ و چقدر برام لذت‌بخش بود تحقيق در مورد نامزدها و مطالعه و صحبت در مورد افكار و عقايد و عملكردها و به نتيجه رسيدن و ...

سال 88 هم كه از پاييز سال قبلش، فضا خيلي زودتر تو جامعه سياسي شده بود و هر روز بايد پيگير اخبار مي‌بوديم و يه پامون بايد مدام تو رسانه‌ها بود و تا خود ايام انتخابات كه ديگه اوج فعاليت‌ها بود و يادمه روزهايي كه از كله سحرتا ديروقت شب در حال فعاليت بوديم و بعد هم كه فتنه 88 و زور زدن‌هاي فراوان دشمن و ضدانقلاب و بالاخره ماجرا ختم شد به روز بزرگ و زيباي 9 دي.

بالاخره اون ايام گذشت و گذشت تا رسيديم به لحظه تحويل سال 92 و شنيدن حرفاي واقعا در و گوهر حضرت ماه در آغازين لحظه‌هاي سال نو. ب‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ع‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍له، اسم قشنگ حماسه سياسي و حماسه اقتضادي و حس قشنگ فول انرژي شدن و حس سنگيني تكليف  رو دوشمون.

اصلا حماسه يعني چي؟ حتي موقع اداي اين كلمه احساس مي‌كنم بايد به شكل خاص بيان شه. به شكل حماسي.كار به معناي لغويش ندارم؛ حماسه يعني يه كار بسيار اثرگذار و خيره‌كننده. كاري كه كارستون باشه به قول قديميا. كاري كه حال دشمنو بگيره و دشمنو مأيوس كنه و براي كشور هم ارمغان عزت داشته باشه، عزت همه جانبه، هم در زمينه اقتصاد و اقتدار و روابط خارجي و... اصلا به نظر من حماسه رو تو قالب كلمات نمي‌شه تفسير كرد، بلكه بايد با عمل تفسيرش كرد.

 

قراره ايشاللا كمتر از  يه ماه ديگه حماسه به پا كنيم. هم حماسه حضور؛ حضور حداكثري و  پرشور و هم حماسه انتخاب.انتخاب فرد اصلح. اصلح بين اين همه نامزد احتمالي. نامزدهاي گروه‌هاي مختلف و با سلائق و رفتار سياسي و غيرسياسي مختلف. و البته حماسه به نظرم بايد تو همين ايام و تو رفتارهاي تبليغاتي ما و تو اقناع افراد و تو ستاد افراد مختلف و نحوه تبليغات و ستاد رفتن‌ها و همه فعاليت‌هاي تبليغمون هم باشه. و البته وقتي يك سال به اسم حماسه نام‌گذاري شده، بايد در كل سال حواسمون به اين كلمه پربار و پرمعني باشه و البته به قول خود حضرت امام خامنه‌اي، پيام‌هاي نوروزي و اسامي سال‌ها نبايد فقط منحصر به همون سال باشه.بلكه اين اسامي راهگشاي حتي سال‌هاي بعد هم بايد باشند.

ان شاءالله از اين به بعد بيشتر راجع به اين حماسه بزرگ سياسي كه قراره توسط ملت ايران آفريده بشه، مي‌نويسم.

 

____________

راستي اين روزا هم صبح كه از خواب پا مي‌شم، بعد نماز؛ و هم شبا موقع خواب بيشتر از هميشه ياد امام زمان و غربتش و فرجش مي‌كنم و هم ياد امام عزيزم؛ امام غريبم، امام خامنه‌اي و علاوه بر دعا براي درخشان بودن سرنوشت اين انتخابات و خلق شدن يه حماسه دشمن له كن و خداشادكن، دعاي مخصوص مي‌كنم براي خود حضرت ماه كه خدايا رهبر عزيزمون رو برامون حفظ كن و بهش سلامتي روزافزون بده و به ما هم توفيق اطاعت بيشتر و عملي‌تر از توصيه‌هاش.

دسته ها : حماسه سياسي
1392/2/26 8:7

قال رسول الله(صلي الله عليه و آله):

مَنْ زَارَ اَخَاهُ الْمُؤْمِنَ اِلَي مَنْزِلِهِ لَا لِحَاجَهٍ مِنْهُ اِلَيْهِ، كُتِبَ مِنْ زُوَّارِ الله وَ كَانَ حَقِيقًا عَلَي الله اَنْ يُكْرِمَ زَائِرَهُ.

 

پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) فرمودند:

هر كس براي زيارت مؤمني به خانه او برود، در حالي كه درخواستي از او ندارد، در رديف زائران خدا شمرده مي‌شود و بر عهده خداست كه زائر خود را گرامي بدارد.

 

1392/1/23 17:37
X